پارت ۱ مدرسه
پارت ۱ مدرسه
دازای ، اتسوشی یه خواهش داشتم ازت
اتسوشی ، خواهشت چی هست دازای
دازای ، میشه بجای من حاضری را بزنی که مدرسه نرمم میخوام راه های خودکشی را امتحان کنم
اتسوشی ، دازای سان سریع حاضرشو مدرسه دیر میشه
دازای ، های(با ناراحتی)
نویسنده خب اینا رفتن مدرسه دازای نشت سرجاش
معلم ، بچه ها امروز یک دوست جدید دارین
دازای ، خب ولکن حتما از اون زشت هاست
معلم ، خب میتوانی وارد شی چویا سان
چویا ، هایی
معلم ، بچه ها نام این دوستتون ناکاهارا چویاست
چویا وارد شد و گفت
چویا ، از دیدن همتون خوشبختم اسم من ناکاهارا چویاست
دازای. 😑😐😑😐(➡️نگاهش اینگونه بود)
معلم ، چویا سان میتونی پشت سر دازای سان بشینی
دازای ، هه انتخاب خوبی برای کرم ریزی است
زنگ تفریح خورد همه رفتن بیرون
دازای ، خب منتظر میمانم که بره بیرون
چویا نیامد بعد ۱۰ دقیقه
دازای رفت داخل و چویا را دید که داره با معلم صحبت میکنه
چویا ، هایی حواسم به همه چی هست
دازای ، چی حواسش به همه چیز هست
معلم رفت و دازای پرید رو چویا
فکر بد نکننن
و شروع کرد به قلقک دادن چویا
چویا نمیتونست جلوی خندش را بگیره پس خندید
ادامه داره
دازای ، اتسوشی یه خواهش داشتم ازت
اتسوشی ، خواهشت چی هست دازای
دازای ، میشه بجای من حاضری را بزنی که مدرسه نرمم میخوام راه های خودکشی را امتحان کنم
اتسوشی ، دازای سان سریع حاضرشو مدرسه دیر میشه
دازای ، های(با ناراحتی)
نویسنده خب اینا رفتن مدرسه دازای نشت سرجاش
معلم ، بچه ها امروز یک دوست جدید دارین
دازای ، خب ولکن حتما از اون زشت هاست
معلم ، خب میتوانی وارد شی چویا سان
چویا ، هایی
معلم ، بچه ها نام این دوستتون ناکاهارا چویاست
چویا وارد شد و گفت
چویا ، از دیدن همتون خوشبختم اسم من ناکاهارا چویاست
دازای. 😑😐😑😐(➡️نگاهش اینگونه بود)
معلم ، چویا سان میتونی پشت سر دازای سان بشینی
دازای ، هه انتخاب خوبی برای کرم ریزی است
زنگ تفریح خورد همه رفتن بیرون
دازای ، خب منتظر میمانم که بره بیرون
چویا نیامد بعد ۱۰ دقیقه
دازای رفت داخل و چویا را دید که داره با معلم صحبت میکنه
چویا ، هایی حواسم به همه چی هست
دازای ، چی حواسش به همه چیز هست
معلم رفت و دازای پرید رو چویا
فکر بد نکننن
و شروع کرد به قلقک دادن چویا
چویا نمیتونست جلوی خندش را بگیره پس خندید
ادامه داره
۵.۴k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.