Part ⁴²
Part ⁴²
ا.ت ویو:
دره جعبه رو باز کردم دیدم که یه گردنبند خیلی جذاب داخلشه از جعبه بیرون اوردمش و نگاش کردم خیلی قشنگ بود بعد از کلی نگاه کردن انداختم گردنم و رفتم پایین
وقتی رسیدم پایین یونگی با عجله اومد پیشم
یونگی:یاااا ا.ت کجایی بدو وقتشه
ا.ت:اها باشه باشه رفتم
رفتم پیش مامان بابام که یونگی هم اومد قرار بود شمع های کیک رو فوت کنم و بعدش کیک رو برش بزنم چشمام رو بستم و مثل سال های پیش همون آرزو رو کردم
(جیمین زودتر برگرده و همه ی خانوادم و دوستام در سلامت کامل باشن)
و شمع هارو فوت کردم که صدای دست زدن بلند شد و بعدش هم کیک رو برش دادم خدمه ها اومدن کیک رو بردن تا بین مهمونا تقسیم کنن
چند ساعت بعد تولدم تموم شد فقط مامان بابام یونگی لیندا بورا کوک ته یونگ هی با خانم و اقای پارک بود که مامان بابام با خانم و اقای پارک حرف میزدن یونگی هم با ته کوک یونگی هی و منو بورا و لیندا داشتیم همدیگه رو نگاه میکردیم
ا.ت:اممم چیکار کنیم؟
لیندا:کاری نداریم و اینکه من که قراره برم خونه
بورا:منم همین طور
بورا با ماشین خودش و ته کوک یونگی هی هم باهم رفتن و یونگی هم لیندارو رسوند
خیلی خسته بودم میخواستم برم توی اتاقم کههههه
ادامه دارد
شرط:
لایک بالای12
کامنت بالای20
منتظرم😎❤️
ا.ت ویو:
دره جعبه رو باز کردم دیدم که یه گردنبند خیلی جذاب داخلشه از جعبه بیرون اوردمش و نگاش کردم خیلی قشنگ بود بعد از کلی نگاه کردن انداختم گردنم و رفتم پایین
وقتی رسیدم پایین یونگی با عجله اومد پیشم
یونگی:یاااا ا.ت کجایی بدو وقتشه
ا.ت:اها باشه باشه رفتم
رفتم پیش مامان بابام که یونگی هم اومد قرار بود شمع های کیک رو فوت کنم و بعدش کیک رو برش بزنم چشمام رو بستم و مثل سال های پیش همون آرزو رو کردم
(جیمین زودتر برگرده و همه ی خانوادم و دوستام در سلامت کامل باشن)
و شمع هارو فوت کردم که صدای دست زدن بلند شد و بعدش هم کیک رو برش دادم خدمه ها اومدن کیک رو بردن تا بین مهمونا تقسیم کنن
چند ساعت بعد تولدم تموم شد فقط مامان بابام یونگی لیندا بورا کوک ته یونگ هی با خانم و اقای پارک بود که مامان بابام با خانم و اقای پارک حرف میزدن یونگی هم با ته کوک یونگی هی و منو بورا و لیندا داشتیم همدیگه رو نگاه میکردیم
ا.ت:اممم چیکار کنیم؟
لیندا:کاری نداریم و اینکه من که قراره برم خونه
بورا:منم همین طور
بورا با ماشین خودش و ته کوک یونگی هی هم باهم رفتن و یونگی هم لیندارو رسوند
خیلی خسته بودم میخواستم برم توی اتاقم کههههه
ادامه دارد
شرط:
لایک بالای12
کامنت بالای20
منتظرم😎❤️
۷.۱k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.