پارت 29 زندگی سلطنتی اما دردناک
پارت 29 زندگی سلطنتی اما دردناک
( بیدار شدم حالم خیلی بد بود عرق کرده بودم دلم درد میکرد کمر درد داشتم کلا حالم خوب نبود یهو یاد جین افتادم دوباره اشکام از چشمام سرا زیر شد
باز بهش زنگ زدم ولی خاموش بود
رفتم دستشویی کارای مربوط رو انجام دادم و امدم بیرون
رفتم یه چیزی خوردم حالم تعریفی نداشت )
( یک هفته بعد )
~ یک هفته میگذره هنوز خبری از جین نبود پسرا هم نبودن خیلی نگران بودم حالمم اصلا خوب نبود به پلیس هم گفتم اما خبر ندادن پس خودم دست به کار شدم )
- الو نینا
# سلام ا/ت خوبی
- مگه میتونم خوب باشم .گریه.
# اروم باش پیدا میشن
- نینا هیچ کس نگران نیست پس خودمون باید دست به کار بشیم
# ا/ت باید یه چیزی بهت نشون بیام خونت؟
- اره بیا ببینم چیه
# باشه منتظر باش
``````````````````````````````````
- سلام
# سلام
- بیا داخل
# همین الان لپتاپتو بیار
- چرا
# برو سوال نکن
- باشه
- بیا
# این فلش رو که میبینی امروز برای تو امد شرکت منم بازش کردم روی کاغذ خیلی ترکید کرد که باید تنها ببینی اما من نتونستم تحمل کنم گفتم پس منم بیام باهات ببینم
- بزار طولش نده
( فلش رو گذاشتن و یه فایل بود روی اون زدن و یه صدای ضبط شده بود که اصلا معلوم نبود واسه کیه انگار از هوش مصنوعی گذاشته شده و گفته بود :« سلام ا/ت میدونم الان نگرانی که جین و دوستاش کجان ولی خب برای اینکه به جین و دوستاش برسی باید شرکت رو بدی
یا جین یا شرکت
یکیشو انتخاب کن »
( بعد این فایل ا/ت فقط گریه میکرد نینا هم داشت ارومش میکرد اما اون فقط به جین نیاز داشت )
شرط پارت بعد
30:« لایک ❤️
تروخدا شرطا رو برسونین حتی اگر دوستش ندارین یه لایک فقط
( بیدار شدم حالم خیلی بد بود عرق کرده بودم دلم درد میکرد کمر درد داشتم کلا حالم خوب نبود یهو یاد جین افتادم دوباره اشکام از چشمام سرا زیر شد
باز بهش زنگ زدم ولی خاموش بود
رفتم دستشویی کارای مربوط رو انجام دادم و امدم بیرون
رفتم یه چیزی خوردم حالم تعریفی نداشت )
( یک هفته بعد )
~ یک هفته میگذره هنوز خبری از جین نبود پسرا هم نبودن خیلی نگران بودم حالمم اصلا خوب نبود به پلیس هم گفتم اما خبر ندادن پس خودم دست به کار شدم )
- الو نینا
# سلام ا/ت خوبی
- مگه میتونم خوب باشم .گریه.
# اروم باش پیدا میشن
- نینا هیچ کس نگران نیست پس خودمون باید دست به کار بشیم
# ا/ت باید یه چیزی بهت نشون بیام خونت؟
- اره بیا ببینم چیه
# باشه منتظر باش
``````````````````````````````````
- سلام
# سلام
- بیا داخل
# همین الان لپتاپتو بیار
- چرا
# برو سوال نکن
- باشه
- بیا
# این فلش رو که میبینی امروز برای تو امد شرکت منم بازش کردم روی کاغذ خیلی ترکید کرد که باید تنها ببینی اما من نتونستم تحمل کنم گفتم پس منم بیام باهات ببینم
- بزار طولش نده
( فلش رو گذاشتن و یه فایل بود روی اون زدن و یه صدای ضبط شده بود که اصلا معلوم نبود واسه کیه انگار از هوش مصنوعی گذاشته شده و گفته بود :« سلام ا/ت میدونم الان نگرانی که جین و دوستاش کجان ولی خب برای اینکه به جین و دوستاش برسی باید شرکت رو بدی
یا جین یا شرکت
یکیشو انتخاب کن »
( بعد این فایل ا/ت فقط گریه میکرد نینا هم داشت ارومش میکرد اما اون فقط به جین نیاز داشت )
شرط پارت بعد
30:« لایک ❤️
تروخدا شرطا رو برسونین حتی اگر دوستش ندارین یه لایک فقط
۳.۲k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.