قسمت 3جنازه زنده (پایانی)
وقتی درو باز کردم
باورم نشد پلک زدم و یه دونه زدم تو گوشم
دیدم دخترمه آمد جلو گفتم مامان تو واقعا زنده ای
از جیبش چیزی درآورد بعد زد تو دلم فهمیدم چاقو 🔪 بود بعد به سمت اتاق ما رفت و چند چاقو به محمد زد
وقتی اومد جلو ماسکش رو برداشت دخترم نبود و رفت
الان که دارم فکر میکنم سال ها پیش مردی هر روز میومد و نقاشی اونو میکشید
شاید همون بود
محمد مرد و من زنده موندم
ولی هیچ ردی نبود
و پلیس هنوزم دنباله همون آدمه
باورم نشد پلک زدم و یه دونه زدم تو گوشم
دیدم دخترمه آمد جلو گفتم مامان تو واقعا زنده ای
از جیبش چیزی درآورد بعد زد تو دلم فهمیدم چاقو 🔪 بود بعد به سمت اتاق ما رفت و چند چاقو به محمد زد
وقتی اومد جلو ماسکش رو برداشت دخترم نبود و رفت
الان که دارم فکر میکنم سال ها پیش مردی هر روز میومد و نقاشی اونو میکشید
شاید همون بود
محمد مرد و من زنده موندم
ولی هیچ ردی نبود
و پلیس هنوزم دنباله همون آدمه
۱.۸k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.