غمی دارم ز دلتنگی
غمی دارم ز دلتنگی
اگر گویم زبان سوزد
اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
خودم تنها
دلم تنها
وجودم بی کس و تنها
در این شهر فراموشی در این مستی و بیهوشی به دورافتاده ام تنها .
اگر گویم زبان سوزد
اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
خودم تنها
دلم تنها
وجودم بی کس و تنها
در این شهر فراموشی در این مستی و بیهوشی به دورافتاده ام تنها .
۲.۷k
۱۵ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.