MY KILLER
P: ۲۰
_من میخوام برم برای خودم قهوه بگیرم شماها چیزی میخواین؟
جیمین نگاهش رو از لبخند یونگی برداشت و به نامجون خیره شد
_یه کیک شکلاتی برای من لطفا
جونگ کوک با شنیدن کلمه کیک شکلاتی، برقی توی چشماش ایجاد شد. با ذوق دست نامجون رو گرفت
_هیونگ لطفا یکی هم برای من بگیر!
_عایش.. خیله خب
نامجون درحالی که زیر لب غر میزد از میز فاصله گرفت
با رفتن پسر بزرگتر، کسی به سمت میز اومد که چشم تو چشم شدن باهاش اخرین اتفاقی بود که کوک دوست داشت امروز بیفته
تهیونگ با خونسردی دستی به موهاش کشید و بالای سر کوک ایستاد
_جونگ کوک..
درحالی که سعی میکرد نسبت به پسر رو به روش بی تفاوت باشه، نگاهش رو به دیوار رو به روش داد و کمی از شیرقهوه توی دستاش خورد
_ها
تهیونگ از برخورد جونگ کوک جا خورد. البته بعد از اون مشتی که بهش زد نباید انتظار میداشت جونگ کوک با خوشرویی ازش استقبال کنه
_لال شدی که
تهیونگ خواست چیزی بگه که با وارد شدن شخصی دیگر سکوت کرد
_جونگ کوکاااا
هیونا با سرعت به سمت میز اونها دوید و دستش رو به سمت کوک دراز کرد
_بیا.. بازم ممنونم ببخشید دیر شد
جونگ کوک پول بین انگشتای دختر رو برداشت و با لبخند سرش رو تکون داد. دختر از توی جیبش شیرموزی درآورد و روی میز گذاشت. کوک با دیدن شیرموز لبخند دندون نمایی زد و با چشمایی که از خوشحالی پر شده بود به شیرموز نگاه کرد
تهیونگ که درحال تماشای اون دو بود، میتونست قسم بخوره زیبا ترین لبخند جهان متعلق به جونگ کوکه..
هیونا دستی به موهای کوک کشید و دوباره به سمت کتابخونه رفت
تهبونگ نفس عمیقی کشید. درباره اون پول کنجکاو شده بود اما میدونست پرسیدنش فقط با شنیدن فحش های جونگ کوک برابری میکنه. به طرز عجیبی براش رو مخ بود که دست هیونا موهای جونگ کوک رو لمس کرد. اگر ممکن بود دلش میخواست دستش رو بشکونه. برای چی، چرا باید انقدر عصبی میشد؟ چون اون با دستاش چیزی رو لمس کرد که تهیونگ ازش محروم بود؟
کوک نگاهی به پول کرد. هیونا تمام مبلغی که برای پرداخت بدهی هاش داده بود رو به همراه یه شیرموز بهش برگردوند
تهیونگ عصبانی از حرکت هیونا، به سمت جونگ کوک برگشت و با سرد ترین حالت ممکن زمزمه کرد
_همین الان بیا دستشویی
جونگ کوک رو با نگاه متعجبش تنها گذاشت و به سمت دستشویی رفت.
با استرس به یونگی و جیمین نگاهی کرد و با دیدن نگاه مطمئن یونگی، آب دهنش رو قورت داد و ازجاش بلند شد..
_من میخوام برم برای خودم قهوه بگیرم شماها چیزی میخواین؟
جیمین نگاهش رو از لبخند یونگی برداشت و به نامجون خیره شد
_یه کیک شکلاتی برای من لطفا
جونگ کوک با شنیدن کلمه کیک شکلاتی، برقی توی چشماش ایجاد شد. با ذوق دست نامجون رو گرفت
_هیونگ لطفا یکی هم برای من بگیر!
_عایش.. خیله خب
نامجون درحالی که زیر لب غر میزد از میز فاصله گرفت
با رفتن پسر بزرگتر، کسی به سمت میز اومد که چشم تو چشم شدن باهاش اخرین اتفاقی بود که کوک دوست داشت امروز بیفته
تهیونگ با خونسردی دستی به موهاش کشید و بالای سر کوک ایستاد
_جونگ کوک..
درحالی که سعی میکرد نسبت به پسر رو به روش بی تفاوت باشه، نگاهش رو به دیوار رو به روش داد و کمی از شیرقهوه توی دستاش خورد
_ها
تهیونگ از برخورد جونگ کوک جا خورد. البته بعد از اون مشتی که بهش زد نباید انتظار میداشت جونگ کوک با خوشرویی ازش استقبال کنه
_لال شدی که
تهیونگ خواست چیزی بگه که با وارد شدن شخصی دیگر سکوت کرد
_جونگ کوکاااا
هیونا با سرعت به سمت میز اونها دوید و دستش رو به سمت کوک دراز کرد
_بیا.. بازم ممنونم ببخشید دیر شد
جونگ کوک پول بین انگشتای دختر رو برداشت و با لبخند سرش رو تکون داد. دختر از توی جیبش شیرموزی درآورد و روی میز گذاشت. کوک با دیدن شیرموز لبخند دندون نمایی زد و با چشمایی که از خوشحالی پر شده بود به شیرموز نگاه کرد
تهیونگ که درحال تماشای اون دو بود، میتونست قسم بخوره زیبا ترین لبخند جهان متعلق به جونگ کوکه..
هیونا دستی به موهای کوک کشید و دوباره به سمت کتابخونه رفت
تهبونگ نفس عمیقی کشید. درباره اون پول کنجکاو شده بود اما میدونست پرسیدنش فقط با شنیدن فحش های جونگ کوک برابری میکنه. به طرز عجیبی براش رو مخ بود که دست هیونا موهای جونگ کوک رو لمس کرد. اگر ممکن بود دلش میخواست دستش رو بشکونه. برای چی، چرا باید انقدر عصبی میشد؟ چون اون با دستاش چیزی رو لمس کرد که تهیونگ ازش محروم بود؟
کوک نگاهی به پول کرد. هیونا تمام مبلغی که برای پرداخت بدهی هاش داده بود رو به همراه یه شیرموز بهش برگردوند
تهیونگ عصبانی از حرکت هیونا، به سمت جونگ کوک برگشت و با سرد ترین حالت ممکن زمزمه کرد
_همین الان بیا دستشویی
جونگ کوک رو با نگاه متعجبش تنها گذاشت و به سمت دستشویی رفت.
با استرس به یونگی و جیمین نگاهی کرد و با دیدن نگاه مطمئن یونگی، آب دهنش رو قورت داد و ازجاش بلند شد..
۱۳.۴k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.