پارت پنجم عشق ابدی من
پارت پنجم عشق ابدی من
دو روز بعد تهیونگ و جونگ کوک و لیسا به عیادت ا.ت رفتن و تهیونگ رفت که کارای ترخیص شدن ا.ت رو انجام بده (ساعت 7 به عیادت رفتن) کارای ترخیص تا ساعت 9و نیم طول کشید بعد باهم به رستوران رفتن (گرون ترین رستوران سئول) وقت حساب کردن که شد تهیونگ غذای همه رو حساب کرد ا.ت و جی کی و لیسا هیچی نگفتن (کره ای ها اهل تعارف نیستن) شب همه سوار ماشین جونگ کوک شدن و چون خونه ی ا.ت از همه نزدیک تر بود اول ا.ت رو رسوندن اما ا.ت کلیدش رو گم کرده بود لیسا گفت حیف من امشب به خونه ی جی کی میرم نمی تونی بیای (همراه با چشمک به جی کی) تهیونگ گفت ممنونم اما ا.ت میاد خونه ی ما ویو ا.ت : تا جایی من یادم بیاد توی کافه بلند شدم و افتادم زمین بعد هم کمی چشمامو باز کردم دیدم بغل ی پسر هستم زیر برج نامسان اما قیافه پسره معلوم نبود پس احتمالا اون تهیونگ باشه اما چطور وسیله نقلیه نداشت؟ گدا گشنه، حتما الان خونش طویلهست😏 اگه بد بود میرم خونه پسر عمو مین هو ، ولی اگه گدا گشنه است چطور شام رو که اندازه ی حقوق 3 ماه منه خرج کرد؟ (ا.ت در ی مرکز پوست و مو میکاپ کار میکنه و میکاپره)
دو روز بعد تهیونگ و جونگ کوک و لیسا به عیادت ا.ت رفتن و تهیونگ رفت که کارای ترخیص شدن ا.ت رو انجام بده (ساعت 7 به عیادت رفتن) کارای ترخیص تا ساعت 9و نیم طول کشید بعد باهم به رستوران رفتن (گرون ترین رستوران سئول) وقت حساب کردن که شد تهیونگ غذای همه رو حساب کرد ا.ت و جی کی و لیسا هیچی نگفتن (کره ای ها اهل تعارف نیستن) شب همه سوار ماشین جونگ کوک شدن و چون خونه ی ا.ت از همه نزدیک تر بود اول ا.ت رو رسوندن اما ا.ت کلیدش رو گم کرده بود لیسا گفت حیف من امشب به خونه ی جی کی میرم نمی تونی بیای (همراه با چشمک به جی کی) تهیونگ گفت ممنونم اما ا.ت میاد خونه ی ما ویو ا.ت : تا جایی من یادم بیاد توی کافه بلند شدم و افتادم زمین بعد هم کمی چشمامو باز کردم دیدم بغل ی پسر هستم زیر برج نامسان اما قیافه پسره معلوم نبود پس احتمالا اون تهیونگ باشه اما چطور وسیله نقلیه نداشت؟ گدا گشنه، حتما الان خونش طویلهست😏 اگه بد بود میرم خونه پسر عمو مین هو ، ولی اگه گدا گشنه است چطور شام رو که اندازه ی حقوق 3 ماه منه خرج کرد؟ (ا.ت در ی مرکز پوست و مو میکاپ کار میکنه و میکاپره)
۱.۸k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.