my heart
part¹⁴
ات:شما کیی هستین
اعضا:مافیا
یونا:جینا جینا یه سوال امروز چندمه
ات:۲۷ مارچ
جینا:نکنه هواپیما چین به کره تاخیر داره
کوک:اینکه سونگ هه و اینم دوست دخترش یونا هستن و از چین اومدن
ات:هیس اروم بگیر بزار ادامه بدن"اروم"
ته:دوهی از نظرت کیه وسطی
دوهی:سانگ هه ات نیومده"تعجب"
سانگ هه:نه نیومده اون همونجا میمونه و وکیل میشه
یونا د.دختر .سونگ: دوست من سانگ سانگ هست
ات:سلام
یونگی:ولی اشنا میزنه دوستت
یونا:ولی من هنوز منتظر هستم ات بیاد بریم بار
یونگی:زارت تو نمیری بار یونا جان
یونا:باشه
ات:ادامه بدین فقط قلبشو نشکن استخوناشو بشکن
کوک:تو از کشور ما نیستی و نظر نده
ویونگ سونگ:ولی کوک قرار بود تا امروز اگر ات نیاد من باهات ازدواج کنم
ات:سانگ هه کیف منو یه لحظه بگیر
سانگ هه:حتما ملکه
ات:چرا احساس میکنم این لباس بهت نمیاد کانگ ویونگ سونگ واقعا با لباس عروس اومدی فرودگاه عوقم گرفت"سرد"
دوهی:تو کیی و اسم اونو از کجا میدونی
ات:جانگ اتم ۱۹ ساله دومین مافیای بزرگ جهان"سرد"
دوست دختر سانگ هه:دیدین اتم اوردیم
ات:یونا چرا از این اقا پیره باید اجازه بگیری
دوهی:از سینگلی دست کشیده و با یونگی رل زده
ات:بدبخت توهنوز سینگل........دو دو و جینا و یونا الان میمیرم"نفس کم اورده"
سانگ هه:خداحافظ ات و حواست باشه اون میونگ چو عوضیه
ات:باشه باشه اگر شماره جیاشو و سانگ زی رو داری بگو
کوک:ببرینشون و ویونگ سونگ دیدی اینم انتظارت
ات:رو منم شرت نبند قاتل"سرد"
کوک: من روی زباله شرت نمیبندم "سرد"
دوهی:بیاین بریم
"خونه"
کوک:بای بای به همگی
دوهی:راهمون نمیدی
کوک:خونمو اجوما تازه تمیز کرده نمیزارم کسی بیا اینم میاد چون اجوما دستور دادن
اجوما:سلام ات
ات:سلام اجوما یه لحظه بزارین من کفشمو در بیارم......وایی چقدر زمین سرده
اجوما:دمپایی هاتو پا کن دختر
ات:یک وکیل در هر شرایطی دووم بیاره
اجوما:جونگکوک پسرم درو ببند بیا تو
کوک:چشم اجوما
"۴۰ دقیقه بعد"
ات:اجوما قاتل هنوز سرده
اجوما:یه اسم دیگه براش بزار تا جواب بدم
ات:باشه پس بانی سرد هنوز سرده
اجوما:اره هیچ تغییری نکرده
ات:چرا کرده وایسا"رفت جلو صورت کوک"
کوک:تو دیگه چته"سرد"
ات:من رفتم.......اجوما موهاش ۳ سانت و نیم بلند شده
اجوما:موهای تو چقدر شده
ات:رسیده تا زانوم ولی تصمیم گرفتم کوتاه کنم
اجوما:از ارباب باید اجازه بگیری پدرت اجازتون رو داده دست ارباب فکر کنم اجازه بده
ات:باشه......بانی سرد بانی سرد"کیوت"
کوک:چته
ات:اجوما گفت اجازه من دست توعه پی میزاری موهامو کوتاه کنم
کوک:اول اینکه نه نمیزارم و دوم اینکه اخلاقت تغییر کرده
ات:من فقط با کسایی که نمیشناسم سردم ولی تو استثنا هستی
کوک:برو پیش اجوما اعصابم رو بهم نریزد کیش کیش
ات:چرا نمیزاری موهامو کوتاه کنم
کوک:
ات:شما کیی هستین
اعضا:مافیا
یونا:جینا جینا یه سوال امروز چندمه
ات:۲۷ مارچ
جینا:نکنه هواپیما چین به کره تاخیر داره
کوک:اینکه سونگ هه و اینم دوست دخترش یونا هستن و از چین اومدن
ات:هیس اروم بگیر بزار ادامه بدن"اروم"
ته:دوهی از نظرت کیه وسطی
دوهی:سانگ هه ات نیومده"تعجب"
سانگ هه:نه نیومده اون همونجا میمونه و وکیل میشه
یونا د.دختر .سونگ: دوست من سانگ سانگ هست
ات:سلام
یونگی:ولی اشنا میزنه دوستت
یونا:ولی من هنوز منتظر هستم ات بیاد بریم بار
یونگی:زارت تو نمیری بار یونا جان
یونا:باشه
ات:ادامه بدین فقط قلبشو نشکن استخوناشو بشکن
کوک:تو از کشور ما نیستی و نظر نده
ویونگ سونگ:ولی کوک قرار بود تا امروز اگر ات نیاد من باهات ازدواج کنم
ات:سانگ هه کیف منو یه لحظه بگیر
سانگ هه:حتما ملکه
ات:چرا احساس میکنم این لباس بهت نمیاد کانگ ویونگ سونگ واقعا با لباس عروس اومدی فرودگاه عوقم گرفت"سرد"
دوهی:تو کیی و اسم اونو از کجا میدونی
ات:جانگ اتم ۱۹ ساله دومین مافیای بزرگ جهان"سرد"
دوست دختر سانگ هه:دیدین اتم اوردیم
ات:یونا چرا از این اقا پیره باید اجازه بگیری
دوهی:از سینگلی دست کشیده و با یونگی رل زده
ات:بدبخت توهنوز سینگل........دو دو و جینا و یونا الان میمیرم"نفس کم اورده"
سانگ هه:خداحافظ ات و حواست باشه اون میونگ چو عوضیه
ات:باشه باشه اگر شماره جیاشو و سانگ زی رو داری بگو
کوک:ببرینشون و ویونگ سونگ دیدی اینم انتظارت
ات:رو منم شرت نبند قاتل"سرد"
کوک: من روی زباله شرت نمیبندم "سرد"
دوهی:بیاین بریم
"خونه"
کوک:بای بای به همگی
دوهی:راهمون نمیدی
کوک:خونمو اجوما تازه تمیز کرده نمیزارم کسی بیا اینم میاد چون اجوما دستور دادن
اجوما:سلام ات
ات:سلام اجوما یه لحظه بزارین من کفشمو در بیارم......وایی چقدر زمین سرده
اجوما:دمپایی هاتو پا کن دختر
ات:یک وکیل در هر شرایطی دووم بیاره
اجوما:جونگکوک پسرم درو ببند بیا تو
کوک:چشم اجوما
"۴۰ دقیقه بعد"
ات:اجوما قاتل هنوز سرده
اجوما:یه اسم دیگه براش بزار تا جواب بدم
ات:باشه پس بانی سرد هنوز سرده
اجوما:اره هیچ تغییری نکرده
ات:چرا کرده وایسا"رفت جلو صورت کوک"
کوک:تو دیگه چته"سرد"
ات:من رفتم.......اجوما موهاش ۳ سانت و نیم بلند شده
اجوما:موهای تو چقدر شده
ات:رسیده تا زانوم ولی تصمیم گرفتم کوتاه کنم
اجوما:از ارباب باید اجازه بگیری پدرت اجازتون رو داده دست ارباب فکر کنم اجازه بده
ات:باشه......بانی سرد بانی سرد"کیوت"
کوک:چته
ات:اجوما گفت اجازه من دست توعه پی میزاری موهامو کوتاه کنم
کوک:اول اینکه نه نمیزارم و دوم اینکه اخلاقت تغییر کرده
ات:من فقط با کسایی که نمیشناسم سردم ولی تو استثنا هستی
کوک:برو پیش اجوما اعصابم رو بهم نریزد کیش کیش
ات:چرا نمیزاری موهامو کوتاه کنم
کوک:
۳.۲k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.