3.
خوناشام جذاب من³
همه آماده شده بودن و ساعت 8 شد
رفتیم سمت بار
گ.ن چی میل دارید
_ سه تا ویسکی لطفاً
گ.ن الان براتون میارم
_ممنون
ویسکی هارو آوردن و همشون خوردن و مست شدن
ات رفت سمت دست شویی و یه پسر اومد
پ او چه لیدی جذابی می.....
تا میخواست بقیع حرفشو بزنه ات تا خداگاه لبشو گذاشت رو لبشو باهم کیس رفتن تا ۳ مین که یهو ات به خودش اومد و گفت
_اوو ببخشید من باید برم ( تعضین )
پ وا
بعد از بار اومدن بیرون ات رفت سمت خونه و لباسشو در آورد و یه دوش گرفت و اومد و کپید
فلش بک به صبح
ویو ات
صبح با آلارم کوشیم بلند شدم باید میرفتم سمت کافه لباسمو پوشیدم ( میزارم ) به آرایش ملایم کردم و موهامو باز انداختم جلو و رفتم سمت کافه دیدم همه بچه ها دارن پچ پچ میکنن رفتم پیش هانا
_چی شده
& دوباره رئیس گفته مهمون خاص داریم
_ فکر میکنی مهمونش می باشه
&نمیدونم تو برو سفارش مشتری هارو اناده کن
ویو ات
رفتم دستمو شستم و تا اومدم برم سفارش مشتری هارو بگیرم در باز شد و اون مهمون ویژه تشریف آوردن
رییس ات برو سفارششو بگیر
_ چرا من ( اروم ) چشم رئیس
برگشتم دیدم اون مهمون ........
همه آماده شده بودن و ساعت 8 شد
رفتیم سمت بار
گ.ن چی میل دارید
_ سه تا ویسکی لطفاً
گ.ن الان براتون میارم
_ممنون
ویسکی هارو آوردن و همشون خوردن و مست شدن
ات رفت سمت دست شویی و یه پسر اومد
پ او چه لیدی جذابی می.....
تا میخواست بقیع حرفشو بزنه ات تا خداگاه لبشو گذاشت رو لبشو باهم کیس رفتن تا ۳ مین که یهو ات به خودش اومد و گفت
_اوو ببخشید من باید برم ( تعضین )
پ وا
بعد از بار اومدن بیرون ات رفت سمت خونه و لباسشو در آورد و یه دوش گرفت و اومد و کپید
فلش بک به صبح
ویو ات
صبح با آلارم کوشیم بلند شدم باید میرفتم سمت کافه لباسمو پوشیدم ( میزارم ) به آرایش ملایم کردم و موهامو باز انداختم جلو و رفتم سمت کافه دیدم همه بچه ها دارن پچ پچ میکنن رفتم پیش هانا
_چی شده
& دوباره رئیس گفته مهمون خاص داریم
_ فکر میکنی مهمونش می باشه
&نمیدونم تو برو سفارش مشتری هارو اناده کن
ویو ات
رفتم دستمو شستم و تا اومدم برم سفارش مشتری هارو بگیرم در باز شد و اون مهمون ویژه تشریف آوردن
رییس ات برو سفارششو بگیر
_ چرا من ( اروم ) چشم رئیس
برگشتم دیدم اون مهمون ........
۷.۰k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.