فیک مرد من
فیک مرد من
پارت ۲۳
چانیول:بگو
یونا:خب من یه اکس دارم که اسمش جونگ سوعه که بخاطر هوسش به من نزدیک شده بود منم وقتی فهمیدم اون منو بخاطر خودم دوست نداره میخواستم خود کشی کنم الان من اونو دوست ندارم حالا بگذریم من امروز رفته بودم خرید اکسم یعنی جونگ سو رو دیدم اونم منو دید منم ترسیدمو دوییدم سمت یه کوچه ولی بن بست بود بعد جونگ سو اکسم منو پیدا کردو میخواست بهم تجا..وز کنه منم چشمامو بسته بودمو داشتم گریه میکردم که یهو تهیونگ دوست جونگ کوک اومدو جونگ سو رو زدو منم نجات داد همین فهمیدین اه منو دیوونه کردین
چانیول:چی اون عوضی رو دیدی چرا نزدیش(عصبانی )
یونا:عصبانی نشو
چانیول:چطور میتونم عصبانی نباشم دوست اون عوضی (دوستان این فقط یه فیکه و واقعیت نداره پس بهم حمله نکنید ) ا.ت رو به این وضعیت در آوده خونه ی این عوضی کجاست میخوام برم بزنمش(عصبانی )
یونا:نمیدونم بعدشم الان میخوای بری بزنیش تا صبح صبر کن فردا صبح میریم مدرسه و حسابشو میرسیم مگه قرارمون این نبود؟
چانیول:آره این بود ولی تا صبح نمیتونم تحمل کنم
یونا:میتونی
ا.ت:حالا خفه شین ببینم یونا یعنی ما دو ساعته داریم بخاطر این قضیه بحث میکنیم؟
یونا:آره بعدشم همش تقصیر تو بود اگه از همون اول میزاشتی عین آدم میزاشتی حرفمو بزنم الان اینجوری نمیشد
ا.ت:مگه تو آدمی
چانیول:خفه شین حالا ببینیم یونا فقط یدونه اکس داری
یونا:گوه خوریش به تو نیومده
ا.ت:سه تا اکس داره
یونا:کص.کش گاو نگو اینا رو به هیچکس نگو الاغ
چانیول:حالا آخر الاغه یا گاو
یونا:گاو
ا.ت:(با حرص نگا کردن) حالا فقط یونا تو صبر کن منو حرص میدی منم بلدم آخه چجوری حرصت بدم
یونا:خب بلد باش
پارت ۲۳
چانیول:بگو
یونا:خب من یه اکس دارم که اسمش جونگ سوعه که بخاطر هوسش به من نزدیک شده بود منم وقتی فهمیدم اون منو بخاطر خودم دوست نداره میخواستم خود کشی کنم الان من اونو دوست ندارم حالا بگذریم من امروز رفته بودم خرید اکسم یعنی جونگ سو رو دیدم اونم منو دید منم ترسیدمو دوییدم سمت یه کوچه ولی بن بست بود بعد جونگ سو اکسم منو پیدا کردو میخواست بهم تجا..وز کنه منم چشمامو بسته بودمو داشتم گریه میکردم که یهو تهیونگ دوست جونگ کوک اومدو جونگ سو رو زدو منم نجات داد همین فهمیدین اه منو دیوونه کردین
چانیول:چی اون عوضی رو دیدی چرا نزدیش(عصبانی )
یونا:عصبانی نشو
چانیول:چطور میتونم عصبانی نباشم دوست اون عوضی (دوستان این فقط یه فیکه و واقعیت نداره پس بهم حمله نکنید ) ا.ت رو به این وضعیت در آوده خونه ی این عوضی کجاست میخوام برم بزنمش(عصبانی )
یونا:نمیدونم بعدشم الان میخوای بری بزنیش تا صبح صبر کن فردا صبح میریم مدرسه و حسابشو میرسیم مگه قرارمون این نبود؟
چانیول:آره این بود ولی تا صبح نمیتونم تحمل کنم
یونا:میتونی
ا.ت:حالا خفه شین ببینم یونا یعنی ما دو ساعته داریم بخاطر این قضیه بحث میکنیم؟
یونا:آره بعدشم همش تقصیر تو بود اگه از همون اول میزاشتی عین آدم میزاشتی حرفمو بزنم الان اینجوری نمیشد
ا.ت:مگه تو آدمی
چانیول:خفه شین حالا ببینیم یونا فقط یدونه اکس داری
یونا:گوه خوریش به تو نیومده
ا.ت:سه تا اکس داره
یونا:کص.کش گاو نگو اینا رو به هیچکس نگو الاغ
چانیول:حالا آخر الاغه یا گاو
یونا:گاو
ا.ت:(با حرص نگا کردن) حالا فقط یونا تو صبر کن منو حرص میدی منم بلدم آخه چجوری حرصت بدم
یونا:خب بلد باش
۳.۵k
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.