بس سخت گرفتیم به آسان نرسیدیم
بس سخت گرفتیم به آسان نرسیدیم
ماندیم در آغاز و به پایان نرسیدیم
صد وعده شنیدیم از این اهل تظاهر
عمریست خرابیم و به سامان نرسیدیم
ما تشنه دلان منتظر ابرِ بهاریم
بر آب نشستیم و به باران نرسیدیم
گردی ست بجا مانده از آن قافله سالار
هیهات، دویدیم و به یاران نرسیدیم
دردی ست در این سینه که مرهم نتوانیم
دیری ست دچاریم و به درمان نرسیدیم
صد سال در این بادیه سرگرم خداییم
ما زیره به دستیم وبه کرمان نرسیدیم...
ماندیم در آغاز و به پایان نرسیدیم
صد وعده شنیدیم از این اهل تظاهر
عمریست خرابیم و به سامان نرسیدیم
ما تشنه دلان منتظر ابرِ بهاریم
بر آب نشستیم و به باران نرسیدیم
گردی ست بجا مانده از آن قافله سالار
هیهات، دویدیم و به یاران نرسیدیم
دردی ست در این سینه که مرهم نتوانیم
دیری ست دچاریم و به درمان نرسیدیم
صد سال در این بادیه سرگرم خداییم
ما زیره به دستیم وبه کرمان نرسیدیم...
۲.۱k
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.