قدرت عشق Part. 32
ولی هانا سوار ماشینش شد و رفت
از زبان هانا
کاشکه می تونستم بهش بگم که خیلی دوستش دارم منم خیلی دلم براش تنگ شده
ولی حیف باید قبلش از دست اون دوتا افریته راحت بشیم
ولی مطمعنم پیش من حاسوس گذاشته و نمی تونم چیزی رو یه رانگ بگم
می ترسم اگه چیزی به رانگ بگم
همون بلایی که پنج سال دیش سرم اورد رو دوباره سرم بیاره
پس مجبورم همه چیز رو به رانگ بسپارم
از زبان رانگ
نمیدونم چرا رفتار های هانا یکم عجیب شده
اصلا یکم چیه کلا عجیب شده
انگار یه چیزی می خواد بهم بگه ولی می ترسه
اون گفت که از نزدیکاته و خیلی بهش نزدیکی
من به تنها مسی که نزدیکم جانگ یو و مادرمه اصلا غیر از اونا با مسی در ارتباط نیستم ولی من به جانگ یو مثل چشام اطمینان دارم
ولی هانا گفت که کسی هست که مول چشام یهش اطمینان دارم
نمنه اون شخص جانگ یو حتما همونه
ولی جه جوری تونسته این بلا رو سرم بیاره
باید برم و مطمعن بشم
ببهشید اگه کم بود فعلا نتونستم بیشتر از این بنویسم گوشیم شارش نداره بعدا دوباره میام و براتون پارت میزارم
از زبان هانا
کاشکه می تونستم بهش بگم که خیلی دوستش دارم منم خیلی دلم براش تنگ شده
ولی حیف باید قبلش از دست اون دوتا افریته راحت بشیم
ولی مطمعنم پیش من حاسوس گذاشته و نمی تونم چیزی رو یه رانگ بگم
می ترسم اگه چیزی به رانگ بگم
همون بلایی که پنج سال دیش سرم اورد رو دوباره سرم بیاره
پس مجبورم همه چیز رو به رانگ بسپارم
از زبان رانگ
نمیدونم چرا رفتار های هانا یکم عجیب شده
اصلا یکم چیه کلا عجیب شده
انگار یه چیزی می خواد بهم بگه ولی می ترسه
اون گفت که از نزدیکاته و خیلی بهش نزدیکی
من به تنها مسی که نزدیکم جانگ یو و مادرمه اصلا غیر از اونا با مسی در ارتباط نیستم ولی من به جانگ یو مثل چشام اطمینان دارم
ولی هانا گفت که کسی هست که مول چشام یهش اطمینان دارم
نمنه اون شخص جانگ یو حتما همونه
ولی جه جوری تونسته این بلا رو سرم بیاره
باید برم و مطمعن بشم
ببهشید اگه کم بود فعلا نتونستم بیشتر از این بنویسم گوشیم شارش نداره بعدا دوباره میام و براتون پارت میزارم
۷.۱k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.