مافیا من
مافیا من
𝚙𝚊𝚛𝚝³
بعد از اون حرف جونگ کوک اومدم بیرون یهو دلم خواست برم سر قبر مادرم رفتم دوباره لباس عوض کردم و به جئون گفتم
ا.ت : آقای جئون من میرم بیرون
جئون : کجا
ا.ت : قبرستون
جئون : مسخره بازی در نیار
ا.ت : دارم میرم سر قبر قبرم آقای جئون [ کاملا جدی]
جئون : باشه برو ولی تا ۱ ساعت دیگه یعنی ساعت ۸ بیا
ا.ت : چشم آقای جئون
رفتم به سمت قبرستون و به سمت قبر مادرم هه اوم عوضی هم که خودم کشتمش اونجا بود [ پدرش ]
یهو همه اون صحنه هایی که مادرم رو به خاطر پول و اموال کشت یادم اومد
فلش بک
ا.ت : آبا هق سر اوما هق داره خون میاد هق آبا نکشش هق
پ.ت : خفه شو هرزه کوچولو [ داد]
ا.ت : هق هق
پدرش سمتش رفت و سیلی به پوست سفید
ا.ت زد
پایان فلش بک
ا.ت بدون اینکه بفهمه اشکش سرازیر شد
رفت بالا سر قبر مادرش و شروع کرد به گریه و هق زدن
ا.ت : اوما دلم برات تنگ شده هق من حتی اونقدر بزرگ نشده بودم که مردی هق
یهو
پایان
لایک : ۶
𝚙𝚊𝚛𝚝³
بعد از اون حرف جونگ کوک اومدم بیرون یهو دلم خواست برم سر قبر مادرم رفتم دوباره لباس عوض کردم و به جئون گفتم
ا.ت : آقای جئون من میرم بیرون
جئون : کجا
ا.ت : قبرستون
جئون : مسخره بازی در نیار
ا.ت : دارم میرم سر قبر قبرم آقای جئون [ کاملا جدی]
جئون : باشه برو ولی تا ۱ ساعت دیگه یعنی ساعت ۸ بیا
ا.ت : چشم آقای جئون
رفتم به سمت قبرستون و به سمت قبر مادرم هه اوم عوضی هم که خودم کشتمش اونجا بود [ پدرش ]
یهو همه اون صحنه هایی که مادرم رو به خاطر پول و اموال کشت یادم اومد
فلش بک
ا.ت : آبا هق سر اوما هق داره خون میاد هق آبا نکشش هق
پ.ت : خفه شو هرزه کوچولو [ داد]
ا.ت : هق هق
پدرش سمتش رفت و سیلی به پوست سفید
ا.ت زد
پایان فلش بک
ا.ت بدون اینکه بفهمه اشکش سرازیر شد
رفت بالا سر قبر مادرش و شروع کرد به گریه و هق زدن
ا.ت : اوما دلم برات تنگ شده هق من حتی اونقدر بزرگ نشده بودم که مردی هق
یهو
پایان
لایک : ۶
۶۳۵
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.