رئیس جذاب من
ا.ت : اومممممم بریم کافی شاپ ؟
کوک : کودوم کافی شاپ ؟
ا.ت : یه کافی شاپ جدیدی داخل کره اومده که چیز کیکاش شبیه پنیر داخل تام و جرین
کوک : می خوای بری اونجا
ا.ت : آهوم ( کیوت ترین حالت ممکن )
کوک : باش
ا.ت : پس بزن بریم
کوک : بریییییمممم
ویو ا.ت : بعد از چند دقیقه رسیدیم تمام توجه به کوک بود و ماشینش خدای من ماشینش بهترین و گرون ترین ماشین مرسدس بنز بود بعد اونموقع من تاکسی این ور چ اونور میشم خدا شانس بده تو این فکرا بودم که کوک گفت :
کوک : نمی خوای پیاده شی ؟
ا.ت : چی؟
کوک : پ ی ا د ه ... پیاده درس نخوندی؟
ا.ت : آها... آها ... آهوم چرا خواندم خودت نخوندی پیادم شدم
کوک : توان خوبه که پیاده شدی دومن دختر کوشولو آخه اگر من درس نخونده بودم که رئیس بزرگترین شرکت نبودم ( پوکر )
ا.ت : حق ( پوکر )
کوک : بیا بریم
ا.ت : بللیییممممم
داشتیم میرفتیم داخل کافه که گوشیم زنگ خورد میا بود یا خدا تازه یادم اومد بهش نگفتم میرم بیرون
( مکالمه ی ا.ت و میا ) :
میا : الو ... الو ... کسی اونجا هست هی ا.ت پشت خطی ؟
ا.ت : ا .. اره چی شده میا نگرانی
میا : بله بله که نگرانم کجا غیبت زد فکر کردم مردی ندزدیدنت که خدااااا عی خدا دختر کجایی ؟ ها ؟ جواب بده به خواهر بزرگترت جواب بده کجاییی خدااااا ؟ ( نگران و عصبی )
ا.ت : ببخشید یادم رفت بهت بگم با دوستم اومدم بیرون
میا : با کدوم دوستت اونوقت ؟
ا.ت : چی ؟ آها لیسا لیسا با لیسا اومدم
میا : آها گوشیرو بده بهش
ا.ت : ا الان ؟
میا : بله الان
ا.ت : الانه که نیست رفته چیز کیک بگیره بخوریم
میا : نیست اره ؟ که نیست ! باشه پس وقتی اومد بهم زنگ بزن باشه ؟
ا.ت : باشه
میا : خدافظ احمق خانم
ا.ت : خدافظ گور خر جهش یافته
میا : این چه طرز حرف زدن با خواهر بزرگترته ؟
ا.ت : این چه طرز حرف زدن با خواهر کوچیکته؟
میا : همینه که هست
ا.ت : باشه پس تو هم همینه که هست
میا : باشه اصلا برو بمیر تقصیر منع که نگران توام ؟
داشتم با میا بحث میکردم که جونگ کوک گفت :
کوک : قطع کن بگو انتن رفته ( آروم )
ا.ت : فکر خوبیه
کوک : آهوم
سریع قطع کردم و گفتم :
ا.ت : قراره کلم کنده شه
کوک : چرا ؟
ا.ت : میا پاره کن نشنیدی ؟
کوک : نه یعنی چی ؟
ا.ت : یعنی میا پارم میکنه
یهو کوک گوشیمو گرفت و رو حالت هوا پیما گذاشت و خاموشش کرد و گفت :
کوک : تا با منی در یمنی 🤣🤣
ا.ت : قبل از دوست شدن باهات بهت نمیخورد این شکلی باشی
کوک : تازه کجاشو دیدی؟
ا.ت : یا خود خدا
کوک : ( قهقه زدن )
ا.ت : وای جونگ کوک کوشته شد ( خنده )
ویو میا :
رفتم خونه رسیدم جلوی در برای آخرین بار بهش زنگ زدم جواب نداد هعی خدا نمیدونم داره وی کار می کنه اما لطفاً حالش خوب باشه رفتم داخل و مامان بابا اومدن جلو ی در :
م.ا.ت : سلام چطوری دخترم ا ا.ت کجاست؟
میا : اوم... اون با دوستش رفته بیرون
م.ا.ت : مطمئنی آخه قیافت یه جوریه ؟
پ.ا.ت : اره راست میگه
میا : ن نبابا واقعا ب با ... دوستش رفته بیرون
پ.ا.ت : دوستش کیه ؟
میا : خبببب لیسا
پ و م ا.ت : آها اوکی خب بیا بشین داریم فیلم میبینیم
میا : اوکی لباسامو عوض کنم الان میام
رفتم داخل اتاقم تا لباسام رو عوض کنم که یکدفعه
خب بچه بالاخره پارت بعد رو هم گذاشت راستی شرط ها :
۴ لایک
۵ کامنت
۱۹ دنبال کننده
شرط ها رو برسونید تا سریع بزارم بای فعلا 👋🏻
کوک : کودوم کافی شاپ ؟
ا.ت : یه کافی شاپ جدیدی داخل کره اومده که چیز کیکاش شبیه پنیر داخل تام و جرین
کوک : می خوای بری اونجا
ا.ت : آهوم ( کیوت ترین حالت ممکن )
کوک : باش
ا.ت : پس بزن بریم
کوک : بریییییمممم
ویو ا.ت : بعد از چند دقیقه رسیدیم تمام توجه به کوک بود و ماشینش خدای من ماشینش بهترین و گرون ترین ماشین مرسدس بنز بود بعد اونموقع من تاکسی این ور چ اونور میشم خدا شانس بده تو این فکرا بودم که کوک گفت :
کوک : نمی خوای پیاده شی ؟
ا.ت : چی؟
کوک : پ ی ا د ه ... پیاده درس نخوندی؟
ا.ت : آها... آها ... آهوم چرا خواندم خودت نخوندی پیادم شدم
کوک : توان خوبه که پیاده شدی دومن دختر کوشولو آخه اگر من درس نخونده بودم که رئیس بزرگترین شرکت نبودم ( پوکر )
ا.ت : حق ( پوکر )
کوک : بیا بریم
ا.ت : بللیییممممم
داشتیم میرفتیم داخل کافه که گوشیم زنگ خورد میا بود یا خدا تازه یادم اومد بهش نگفتم میرم بیرون
( مکالمه ی ا.ت و میا ) :
میا : الو ... الو ... کسی اونجا هست هی ا.ت پشت خطی ؟
ا.ت : ا .. اره چی شده میا نگرانی
میا : بله بله که نگرانم کجا غیبت زد فکر کردم مردی ندزدیدنت که خدااااا عی خدا دختر کجایی ؟ ها ؟ جواب بده به خواهر بزرگترت جواب بده کجاییی خدااااا ؟ ( نگران و عصبی )
ا.ت : ببخشید یادم رفت بهت بگم با دوستم اومدم بیرون
میا : با کدوم دوستت اونوقت ؟
ا.ت : چی ؟ آها لیسا لیسا با لیسا اومدم
میا : آها گوشیرو بده بهش
ا.ت : ا الان ؟
میا : بله الان
ا.ت : الانه که نیست رفته چیز کیک بگیره بخوریم
میا : نیست اره ؟ که نیست ! باشه پس وقتی اومد بهم زنگ بزن باشه ؟
ا.ت : باشه
میا : خدافظ احمق خانم
ا.ت : خدافظ گور خر جهش یافته
میا : این چه طرز حرف زدن با خواهر بزرگترته ؟
ا.ت : این چه طرز حرف زدن با خواهر کوچیکته؟
میا : همینه که هست
ا.ت : باشه پس تو هم همینه که هست
میا : باشه اصلا برو بمیر تقصیر منع که نگران توام ؟
داشتم با میا بحث میکردم که جونگ کوک گفت :
کوک : قطع کن بگو انتن رفته ( آروم )
ا.ت : فکر خوبیه
کوک : آهوم
سریع قطع کردم و گفتم :
ا.ت : قراره کلم کنده شه
کوک : چرا ؟
ا.ت : میا پاره کن نشنیدی ؟
کوک : نه یعنی چی ؟
ا.ت : یعنی میا پارم میکنه
یهو کوک گوشیمو گرفت و رو حالت هوا پیما گذاشت و خاموشش کرد و گفت :
کوک : تا با منی در یمنی 🤣🤣
ا.ت : قبل از دوست شدن باهات بهت نمیخورد این شکلی باشی
کوک : تازه کجاشو دیدی؟
ا.ت : یا خود خدا
کوک : ( قهقه زدن )
ا.ت : وای جونگ کوک کوشته شد ( خنده )
ویو میا :
رفتم خونه رسیدم جلوی در برای آخرین بار بهش زنگ زدم جواب نداد هعی خدا نمیدونم داره وی کار می کنه اما لطفاً حالش خوب باشه رفتم داخل و مامان بابا اومدن جلو ی در :
م.ا.ت : سلام چطوری دخترم ا ا.ت کجاست؟
میا : اوم... اون با دوستش رفته بیرون
م.ا.ت : مطمئنی آخه قیافت یه جوریه ؟
پ.ا.ت : اره راست میگه
میا : ن نبابا واقعا ب با ... دوستش رفته بیرون
پ.ا.ت : دوستش کیه ؟
میا : خبببب لیسا
پ و م ا.ت : آها اوکی خب بیا بشین داریم فیلم میبینیم
میا : اوکی لباسامو عوض کنم الان میام
رفتم داخل اتاقم تا لباسام رو عوض کنم که یکدفعه
خب بچه بالاخره پارت بعد رو هم گذاشت راستی شرط ها :
۴ لایک
۵ کامنت
۱۹ دنبال کننده
شرط ها رو برسونید تا سریع بزارم بای فعلا 👋🏻
۳.۱k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.