part³¹
part³¹
قرار در شرکت 🖇️
(پرش زمانی به سه ساعت بعد)
ویو لونا
بعد سه ساعت رسیدیم ساعت چهار بود(ساعتش رو تغییر دادم😁).......وااای اینجا خیلی قشنگه.(دوستان توجه داشته باشید ویلا ی کوک کنار دریا ست) هنوز بقیه نرسیده بودن فقط منو کوک بودیم کرمم فعال شده بود واسه همین رفتم ل.ب.ا.م و روی ل.ب.ا.ی کوک گزاشتم و سریع فرار کردم (منظورش اینه که دیگه عمیق ن.ب.و.س.ی.د.ه ).....
ویو کوک
بعد سه ساعت رسیدیم یکم خسته بودم از ماشین پیاده شدم میخواستم به ته و جیمین پیام بدم ببینم کجان که لونا اومد سمتم خودشو بهم نزدیک کرد و ل.ب.ا.ش رو گزاشت رو ل.ب.ا.م فک کردم الان میخواد ببوسه ولی فرار کرد منم رفتم دنبالش....
کوک:جوجه ی شیطون الان میگیرمت....
لونا:نمی تونی ....
لونا
داشتم روی شن های ساحل می دویدم کوکم داشت میومد دنبالم عجب غلطی کردم .....که یهو پام گیر کرد به سنگ خوردم زمین ولی چیزیم نشد کوک ام بهم رسید و برآید بغلم کرد و گفت
کوک:گرفتمت جوجه کوچولو....
لونا:یاااا...حساب نیست من خوردم زمین....بعدشم من کوچولو نی....داشتم حرف میزد که کوک شروع کرد به ب.و.س.ی.د.ن.م منم همراهی کردم......بعد سی ثانیه ازم جدا شد
لونا:یااا کوک.....نفسم بالا نمیاد....دیگه انقدر طولانی...
کوک:تقصیر خودته جوجه کوچولو......
ویو کوک
نزدیک لونا شدم میخواستم دوباره ب.ب.و.س.م.ش که یهو گوشیم زنگ خورد
کوک:ایششش لعنت چرا الان
لونا:(خنده)بسته دیگه یه بار انجام دادی
ادمین:کوک آروم لونا رو میزاره رو زمین
لونا:کیه کوک
کوک:تهیونگِ بزار جواب بدم
کوک:بله
ته:شما کجایین
کوک :ما رسیدیم
ته:میدونم رسیدین ماشینتون اینجاست ولی خودتون نیستین...سریع بیاین ما کلید نداریم یونا و جیمینم اومدن
کوک:باشه بابا اومدیم
قطع کرد
کوک:ایشش....لونا بیا بریم وگرنه غرغر میکنن
لونا:باشه پس بدوووو....
بعدش سریع لونا میدوه
کوک:یااا...
بعدشم کوک میدوه دنبالش😑بالاخره میرین اونجا درو باز میکنن و وارد خونه میشن
لونا:واای چقدر بزرگ و قشنگه رفتم وسایلم رو گزاشتم وسط خونه و به کوک گفتم
لونا:کوک وسایلم و تو کدوم اتاق بزارم
کوک:بیا بریم طبقه بالا
لونا
با کوک رفتیم طبقه ی بالا توی راه رو بودیم دوتا اتاق اینور بود دوتایی دیگه اونور فاصلشون زیاد بود کوک رفت سمت یه اتاق با در مشکی وارد اتاق شدم وااای خیلی قشنگ بود وسایل خودمو و کوک رو چیدم بعدشم رفتم رو تخت دراز کشیدم بعدم کوک اومد کنار من و باهم خوابیدیم
ادمین:بقیه هم رفتن سمت اتاقاشون و خوابیدن اتاق ته و سونا کنار اتاق کوک و لونا ست اتاق جیمین و یونا ام کنار همدیگه است
ویو لونا
از خواب بیدار شدم هوا تاریک شده بود مگه ساعت چنده... گوشیم و از کنار عسلی کنار تخت برداشتم گوشیم رو نگاه کردم ساعت شیش و نیم بود به کوک نگاه کردم هنوز خواب بود آروم گونشو و بوسیدم از بغلش اومدم بیرون رفتم حموم و دوش گرفتم موهام و خشک کردم و گوجه ای بستم و یه لباس پوشیدم و رفتم پایین که سونا رو دیدم رو مبل نشسته بود و داشت با گوشیش ور میرفت رفتم سمتش
لونا:سونا
سونا:هوم
لونا:بیدار شدی
سونا:اره
لونا:تهیونگ کو
سونا:گفتم بره یکم خوراکی و نودل و اینجور چیزا بگیره
لونا :آها....قهوه میخوری میخوام درست کنم
سونا:باشه واسه منم درست کن
.لونا.
رفتم سمت آشپز خونه و داشتم قهوه درست میکردم برگشتم و یهو یونا رو دیدم و جیغ خفیفی کشیدم و گفتم
لونا:چرا اینجا وایستادی ی چیزی بگو ترسیدم
یونا:چون تازه اومدم....
لونا:موهات چرا اونجوریه
یونا:خواب بودم
لونا:....😐.....قهوه میخوری
یونا:اره
لونا:پس برو حموم لباسات و عوض کن بیا قهوه بخوریم
یونا :باشه...
.یونا رفت
یونا ویو
خب بچه ها یه پارت دیگه ام گزاشتم 😁🤗
پروفم تغییر دادم
اسکی ممنوع ❌
قرار در شرکت 🖇️
(پرش زمانی به سه ساعت بعد)
ویو لونا
بعد سه ساعت رسیدیم ساعت چهار بود(ساعتش رو تغییر دادم😁).......وااای اینجا خیلی قشنگه.(دوستان توجه داشته باشید ویلا ی کوک کنار دریا ست) هنوز بقیه نرسیده بودن فقط منو کوک بودیم کرمم فعال شده بود واسه همین رفتم ل.ب.ا.م و روی ل.ب.ا.ی کوک گزاشتم و سریع فرار کردم (منظورش اینه که دیگه عمیق ن.ب.و.س.ی.د.ه ).....
ویو کوک
بعد سه ساعت رسیدیم یکم خسته بودم از ماشین پیاده شدم میخواستم به ته و جیمین پیام بدم ببینم کجان که لونا اومد سمتم خودشو بهم نزدیک کرد و ل.ب.ا.ش رو گزاشت رو ل.ب.ا.م فک کردم الان میخواد ببوسه ولی فرار کرد منم رفتم دنبالش....
کوک:جوجه ی شیطون الان میگیرمت....
لونا:نمی تونی ....
لونا
داشتم روی شن های ساحل می دویدم کوکم داشت میومد دنبالم عجب غلطی کردم .....که یهو پام گیر کرد به سنگ خوردم زمین ولی چیزیم نشد کوک ام بهم رسید و برآید بغلم کرد و گفت
کوک:گرفتمت جوجه کوچولو....
لونا:یاااا...حساب نیست من خوردم زمین....بعدشم من کوچولو نی....داشتم حرف میزد که کوک شروع کرد به ب.و.س.ی.د.ن.م منم همراهی کردم......بعد سی ثانیه ازم جدا شد
لونا:یااا کوک.....نفسم بالا نمیاد....دیگه انقدر طولانی...
کوک:تقصیر خودته جوجه کوچولو......
ویو کوک
نزدیک لونا شدم میخواستم دوباره ب.ب.و.س.م.ش که یهو گوشیم زنگ خورد
کوک:ایششش لعنت چرا الان
لونا:(خنده)بسته دیگه یه بار انجام دادی
ادمین:کوک آروم لونا رو میزاره رو زمین
لونا:کیه کوک
کوک:تهیونگِ بزار جواب بدم
کوک:بله
ته:شما کجایین
کوک :ما رسیدیم
ته:میدونم رسیدین ماشینتون اینجاست ولی خودتون نیستین...سریع بیاین ما کلید نداریم یونا و جیمینم اومدن
کوک:باشه بابا اومدیم
قطع کرد
کوک:ایشش....لونا بیا بریم وگرنه غرغر میکنن
لونا:باشه پس بدوووو....
بعدش سریع لونا میدوه
کوک:یااا...
بعدشم کوک میدوه دنبالش😑بالاخره میرین اونجا درو باز میکنن و وارد خونه میشن
لونا:واای چقدر بزرگ و قشنگه رفتم وسایلم رو گزاشتم وسط خونه و به کوک گفتم
لونا:کوک وسایلم و تو کدوم اتاق بزارم
کوک:بیا بریم طبقه بالا
لونا
با کوک رفتیم طبقه ی بالا توی راه رو بودیم دوتا اتاق اینور بود دوتایی دیگه اونور فاصلشون زیاد بود کوک رفت سمت یه اتاق با در مشکی وارد اتاق شدم وااای خیلی قشنگ بود وسایل خودمو و کوک رو چیدم بعدشم رفتم رو تخت دراز کشیدم بعدم کوک اومد کنار من و باهم خوابیدیم
ادمین:بقیه هم رفتن سمت اتاقاشون و خوابیدن اتاق ته و سونا کنار اتاق کوک و لونا ست اتاق جیمین و یونا ام کنار همدیگه است
ویو لونا
از خواب بیدار شدم هوا تاریک شده بود مگه ساعت چنده... گوشیم و از کنار عسلی کنار تخت برداشتم گوشیم رو نگاه کردم ساعت شیش و نیم بود به کوک نگاه کردم هنوز خواب بود آروم گونشو و بوسیدم از بغلش اومدم بیرون رفتم حموم و دوش گرفتم موهام و خشک کردم و گوجه ای بستم و یه لباس پوشیدم و رفتم پایین که سونا رو دیدم رو مبل نشسته بود و داشت با گوشیش ور میرفت رفتم سمتش
لونا:سونا
سونا:هوم
لونا:بیدار شدی
سونا:اره
لونا:تهیونگ کو
سونا:گفتم بره یکم خوراکی و نودل و اینجور چیزا بگیره
لونا :آها....قهوه میخوری میخوام درست کنم
سونا:باشه واسه منم درست کن
.لونا.
رفتم سمت آشپز خونه و داشتم قهوه درست میکردم برگشتم و یهو یونا رو دیدم و جیغ خفیفی کشیدم و گفتم
لونا:چرا اینجا وایستادی ی چیزی بگو ترسیدم
یونا:چون تازه اومدم....
لونا:موهات چرا اونجوریه
یونا:خواب بودم
لونا:....😐.....قهوه میخوری
یونا:اره
لونا:پس برو حموم لباسات و عوض کن بیا قهوه بخوریم
یونا :باشه...
.یونا رفت
یونا ویو
خب بچه ها یه پارت دیگه ام گزاشتم 😁🤗
پروفم تغییر دادم
اسکی ممنوع ❌
۷.۲k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.