سناریو فیک : تظاهر
سناریو فیک : تظاهر
پارت 2
یکم تعریفش سخته اما خب اون ادمی بود که یه صورتی داشت که کلا پوشونده بود و تمام لباساش سفید بود.
وقتی که پارچه سفید روی صورتش رو برداشت چهره ای دیدم که انقد قشنگ بود نمیدونم الان چی بگم.
چهره ی خیلی قشنگی داشت،اما اون یه جن بود و من عاشق یه جن شده بودم.دیگه ترسی نداشتم چون عاشقش شده بودم و نمیدونستم چیکار کنم باهم حرف زدیم و چیزی که از حرفاش شنیدم این بود که تظاهر میکرد که یه انسان واقعیه و این موضوع منو به شک انداخته بود. اون میگفت یه جن تسخیر شدست و هر دختری اونو نگاه کنه عاشقش میشه.
منم باور کردم و چند روز گذشت و اونم احساسش به من بیشتر شد و اونم مثل من عاشقم شد.
ودیگه بعد این اتفاق ها دانشگاه نرفتم و موندم پیش همون جنی که تظاهر میکرد واقعیه.
پارت 2
یکم تعریفش سخته اما خب اون ادمی بود که یه صورتی داشت که کلا پوشونده بود و تمام لباساش سفید بود.
وقتی که پارچه سفید روی صورتش رو برداشت چهره ای دیدم که انقد قشنگ بود نمیدونم الان چی بگم.
چهره ی خیلی قشنگی داشت،اما اون یه جن بود و من عاشق یه جن شده بودم.دیگه ترسی نداشتم چون عاشقش شده بودم و نمیدونستم چیکار کنم باهم حرف زدیم و چیزی که از حرفاش شنیدم این بود که تظاهر میکرد که یه انسان واقعیه و این موضوع منو به شک انداخته بود. اون میگفت یه جن تسخیر شدست و هر دختری اونو نگاه کنه عاشقش میشه.
منم باور کردم و چند روز گذشت و اونم احساسش به من بیشتر شد و اونم مثل من عاشقم شد.
ودیگه بعد این اتفاق ها دانشگاه نرفتم و موندم پیش همون جنی که تظاهر میکرد واقعیه.
۳.۱k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.