فیک کوک🫐💜🌌
💜پشیمونم پارت ۳💜
🫐از زبان ا/ت🫐
وقتی با جین وارد رابطه شدم زیاد احساس خوبی نداشتم میدونین انگار برام عجیب بود.
فرداش جین منو برای شام دعوت کرد و منم یه لباس مشکی جذب پوشیدم.
وقتی وارد شدم نمیتونست بهم نگاه نکنه و زل زده بود به من.
🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌
🫐از زبان جین🫐
ا/ت واقعا خوشگل شده بود نمیتونستم چشم ازش بردارم وقتی بهش فکر می کردم ناخودآگاه لبخند میزدم.
🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌
🫐از زبان ا/ت🫐
وقتی رفتیم سر میز شام دیدم خودش غذا درست کرده دست پختش عالی بود میشد برای غذاش مرد ولی بعد از شام بهم گفت...
🫐از زبان ا/ت🫐
وقتی با جین وارد رابطه شدم زیاد احساس خوبی نداشتم میدونین انگار برام عجیب بود.
فرداش جین منو برای شام دعوت کرد و منم یه لباس مشکی جذب پوشیدم.
وقتی وارد شدم نمیتونست بهم نگاه نکنه و زل زده بود به من.
🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌
🫐از زبان جین🫐
ا/ت واقعا خوشگل شده بود نمیتونستم چشم ازش بردارم وقتی بهش فکر می کردم ناخودآگاه لبخند میزدم.
🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌
🫐از زبان ا/ت🫐
وقتی رفتیم سر میز شام دیدم خودش غذا درست کرده دست پختش عالی بود میشد برای غذاش مرد ولی بعد از شام بهم گفت...
۲.۵k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.