پارت دومم🌝
ا.ت: اوهوم باشه
پیاده شدیم بابا زنگ خونه رو زد و در باز شد
بابا: ا.ت تو اینجا بمون میام الان
بابا رفت و من اونجا منتظر موندم چقدر معطل میکنن
بالاخره بابا زنگ زد و اومدم تو
حیاط خونه به بزرگی این بود که آدم می خواست فقط قدم بزنه
رفتم تو خونه یه مرد جوون و بابا منتظر من بودن
ا.ت: سلام آقای پارک
پارک: سلام....
حس میکردم دلش نمی خواد من اینجا باشم فکر کنم افسرده ای چیزیه
بابا: خوب جیمین اینم دختر من مواظبش باش
جیمین: اوهوم اوکی
بابا آروم در گوشش چیزی گفت و به سمت من اومد بغلم کرد و ب.وس.ید
بابا: عزیزم زود میام باشه!!
سرمو تکون دادم و خدافظی کردیم
ویو جیمین:
در و زدن به خدمتکار گفتم در و باز کنه
بعد از یکم مینسوک داخل خونه شد
لبخندی زدم و به سمتش رفتم
جیمین: مینسوک خوش اومدی
مینسوک: ممنون جیمین بهت گفته بودم که دخترم رو میارم تا پیشت بمونی
جیمین: اره می دونم ولی مطمئنی که می خوای بری ممکنه دخترت بترسه اگه نیای
مینسوک: تو مواظبشی من برمیگردم فقط می خوام ازش مواظبت کنی تا دست ناکسی نیوفته
جیمین: باشه
مینسوک: راستی اسم دخترم ا.ت هست
یکدفعه در باز شد و یه دختر وارد سالن شد معلوم بود روحیش خیلی بچس هنوز
سلام داد جوابشو دادم
خیلی خوشگل بود معلوم بود که کامل به مینسوک رفته
مینسوک رفت
جیمین: .......
#فیک
پیاده شدیم بابا زنگ خونه رو زد و در باز شد
بابا: ا.ت تو اینجا بمون میام الان
بابا رفت و من اونجا منتظر موندم چقدر معطل میکنن
بالاخره بابا زنگ زد و اومدم تو
حیاط خونه به بزرگی این بود که آدم می خواست فقط قدم بزنه
رفتم تو خونه یه مرد جوون و بابا منتظر من بودن
ا.ت: سلام آقای پارک
پارک: سلام....
حس میکردم دلش نمی خواد من اینجا باشم فکر کنم افسرده ای چیزیه
بابا: خوب جیمین اینم دختر من مواظبش باش
جیمین: اوهوم اوکی
بابا آروم در گوشش چیزی گفت و به سمت من اومد بغلم کرد و ب.وس.ید
بابا: عزیزم زود میام باشه!!
سرمو تکون دادم و خدافظی کردیم
ویو جیمین:
در و زدن به خدمتکار گفتم در و باز کنه
بعد از یکم مینسوک داخل خونه شد
لبخندی زدم و به سمتش رفتم
جیمین: مینسوک خوش اومدی
مینسوک: ممنون جیمین بهت گفته بودم که دخترم رو میارم تا پیشت بمونی
جیمین: اره می دونم ولی مطمئنی که می خوای بری ممکنه دخترت بترسه اگه نیای
مینسوک: تو مواظبشی من برمیگردم فقط می خوام ازش مواظبت کنی تا دست ناکسی نیوفته
جیمین: باشه
مینسوک: راستی اسم دخترم ا.ت هست
یکدفعه در باز شد و یه دختر وارد سالن شد معلوم بود روحیش خیلی بچس هنوز
سلام داد جوابشو دادم
خیلی خوشگل بود معلوم بود که کامل به مینسوک رفته
مینسوک رفت
جیمین: .......
#فیک
۷.۴k
۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.