Cold hearted
part³⁴
هانا:اوکی حالا بیا بریم
"المان-هامبورگ"
پ.کوک:خب بار طولانی بود تهیونگ و هانا سوپرایزتون چی بود
هانا:بیاین اول بریم خونه من لازم از خستگی جر میرم"سرد- پوکر"
م.کوک:راست میگه
"عمارت"
یونا:حالا بگین
هانا:تو فوضول چیکار داری"سرد"
هه این:هانا با بچم درست رفتار کن
ته:تو میگی یا من
هانا:منو تهیونگ باهم قرار میزاریم حالا هم شب خوش
همه:ها چیشد
ته:گفتیم دیگه شب خوش"سرد"
"صبح"
م.کوک:خب من دیشب دقیق نفهمیدم هانا چی گفت
سولا:گفت با تهیونگ قرار میزارن
م.ته:اره همینو گفت
سولی:حالا خودشون کجان
هانا:سلام ای کره ای روزت به زیبایی جین هیونگ
ریوجین:تو دوباره از کجا پیدات شد این چیه پوشیدی
هانا:از این اتاقه که اتاق مخفیه پیدام شد
یونا:اونجا با عمو چیکار میکردی
هانا:داشتم بوکس کار میکردم"سرد"
ته:هانا این بچس باهاش درست رفتار کن" زد پس کله هانا"
پ.ته:شما دیشب گفتین باهم قرار میزارین
هانا و ته:اره گفتیم سورپرایز بود دیگه
سولا:هوووووووووووووووو
هانا:تو چرا زدی پس کله من
ته:چون باید با بچه درست حرف زد
هانا:با بچه اوکی
هه این:الان میاد بغلت میکنه
هانا:بیا بچه منم اینقدر دوستش دارم که مسیح میشه واو
کوک:یه سگ
هانا:هوی یه سگ نیست اسمش یونتانه و منم مامانشم
"اسم بچه جین و ریوجین یادم نی پس مینویسم یجی"
یجی:خخخخخخخخخخخخخ از یه سگ کمتر بودی "پوزخند"
یونا:جناب کی باشی
جین:هوی تهیونگ پدرصگ یه روز یجی دستت بوده
یجی:من کیم یجی هستم اموزش دیده بر دست کیم تهیونگ و ۵ سالمه
یونا:خب تو با چه جرعتی با من اینطور رفتار میکنی
یجی:خاله ایشون کی باشن"سرد"
هانا:ایشون:خواهر زاده کیوت من میباشن بدو معذرت خواهی کن اگر میخوای عمو رو بغل کنی
یجی:ببخشید دیگه اینطوری نمیگم.....خاله حالا یونتانو بده من برو عمو رو ببوس
هانا:قرار بود تو بغلش کنی
یجی:بدو
هانا:کار منم به جایی رسیده که یه بچه میگه چیکار کنم تهیونک بیا اینجا
ته: هوم
یجی:عمو تو باید خاله رو بوس کنی سریع تر لطفاً
ته:باشه"بوسش کرد"
همه:لیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیی
م.کوک:خانم کیم بیاین بشینیم برنامه عروسی بچینیم
هانا:چه زود
ته:تو نمیخوای
لینا:اوه امشب یه برنامه ای هست
هانا:مرگ
همه:"خنده"
________________________پایان_______________________
نویسنده:kim nilan
پیج:girl_army_stey_namjin@
هانا:اوکی حالا بیا بریم
"المان-هامبورگ"
پ.کوک:خب بار طولانی بود تهیونگ و هانا سوپرایزتون چی بود
هانا:بیاین اول بریم خونه من لازم از خستگی جر میرم"سرد- پوکر"
م.کوک:راست میگه
"عمارت"
یونا:حالا بگین
هانا:تو فوضول چیکار داری"سرد"
هه این:هانا با بچم درست رفتار کن
ته:تو میگی یا من
هانا:منو تهیونگ باهم قرار میزاریم حالا هم شب خوش
همه:ها چیشد
ته:گفتیم دیگه شب خوش"سرد"
"صبح"
م.کوک:خب من دیشب دقیق نفهمیدم هانا چی گفت
سولا:گفت با تهیونگ قرار میزارن
م.ته:اره همینو گفت
سولی:حالا خودشون کجان
هانا:سلام ای کره ای روزت به زیبایی جین هیونگ
ریوجین:تو دوباره از کجا پیدات شد این چیه پوشیدی
هانا:از این اتاقه که اتاق مخفیه پیدام شد
یونا:اونجا با عمو چیکار میکردی
هانا:داشتم بوکس کار میکردم"سرد"
ته:هانا این بچس باهاش درست رفتار کن" زد پس کله هانا"
پ.ته:شما دیشب گفتین باهم قرار میزارین
هانا و ته:اره گفتیم سورپرایز بود دیگه
سولا:هوووووووووووووووو
هانا:تو چرا زدی پس کله من
ته:چون باید با بچه درست حرف زد
هانا:با بچه اوکی
هه این:الان میاد بغلت میکنه
هانا:بیا بچه منم اینقدر دوستش دارم که مسیح میشه واو
کوک:یه سگ
هانا:هوی یه سگ نیست اسمش یونتانه و منم مامانشم
"اسم بچه جین و ریوجین یادم نی پس مینویسم یجی"
یجی:خخخخخخخخخخخخخ از یه سگ کمتر بودی "پوزخند"
یونا:جناب کی باشی
جین:هوی تهیونگ پدرصگ یه روز یجی دستت بوده
یجی:من کیم یجی هستم اموزش دیده بر دست کیم تهیونگ و ۵ سالمه
یونا:خب تو با چه جرعتی با من اینطور رفتار میکنی
یجی:خاله ایشون کی باشن"سرد"
هانا:ایشون:خواهر زاده کیوت من میباشن بدو معذرت خواهی کن اگر میخوای عمو رو بغل کنی
یجی:ببخشید دیگه اینطوری نمیگم.....خاله حالا یونتانو بده من برو عمو رو ببوس
هانا:قرار بود تو بغلش کنی
یجی:بدو
هانا:کار منم به جایی رسیده که یه بچه میگه چیکار کنم تهیونک بیا اینجا
ته: هوم
یجی:عمو تو باید خاله رو بوس کنی سریع تر لطفاً
ته:باشه"بوسش کرد"
همه:لیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیی
م.کوک:خانم کیم بیاین بشینیم برنامه عروسی بچینیم
هانا:چه زود
ته:تو نمیخوای
لینا:اوه امشب یه برنامه ای هست
هانا:مرگ
همه:"خنده"
________________________پایان_______________________
نویسنده:kim nilan
پیج:girl_army_stey_namjin@
۵.۶k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.