چند پارتی یونگی
چند پارتی یونگی
(یونگی_/ لیسا+)
part¹...
+من اومدممممم (با صدای بلند)
همه اعضا خوش اومدییی(بغل کردن هم)
+واا پس یونگی کو ؟
کوک: اون تو اتاق خابیده
+ایشش مرتیکه خوابالو مثلا من اومدما (اخم کیوت)
تیهونگ: دیگه یونگی
+هعی اره سلطان خابه
نامجون: لیسا خوب موقع اومدی حالا هم کمتر غرغر کن دختر برو عشقتو بیدار کن شام آمادست
+واییییی جین اوپااا غذا درست کردی نمیدونی چقدر دلم تنگ شده بود (ذوق)
کوک: ما اینجا هویچ نیستیمااا (پوکر فیس)
+آها خوب شد یادم انداختی بیا برات هویچ گرفتم
کوک: مگه من خرگوشم (پوکر فیس)
+کم نه حالا بیا اینو بخور چیزه هویچو میگما(خنده)
(همه اعضا در حاله پاره شدن بودن جز کوک که همچنان داشت پوکر فیس نگاه میکرد)
لیسا به سمت اتاق خودش رفت تا اول وسایلش بزاره ولباس هاشو عوض کنه بعد از عوض کردن به سمت اتاق یونگی رفت..... وارد اتاق شد
+یونگی واقعا که من اومدمااا....یونگی با توام.....یون....
ادامه دارد....
حمایتتتتتتت
(یونگی_/ لیسا+)
part¹...
+من اومدممممم (با صدای بلند)
همه اعضا خوش اومدییی(بغل کردن هم)
+واا پس یونگی کو ؟
کوک: اون تو اتاق خابیده
+ایشش مرتیکه خوابالو مثلا من اومدما (اخم کیوت)
تیهونگ: دیگه یونگی
+هعی اره سلطان خابه
نامجون: لیسا خوب موقع اومدی حالا هم کمتر غرغر کن دختر برو عشقتو بیدار کن شام آمادست
+واییییی جین اوپااا غذا درست کردی نمیدونی چقدر دلم تنگ شده بود (ذوق)
کوک: ما اینجا هویچ نیستیمااا (پوکر فیس)
+آها خوب شد یادم انداختی بیا برات هویچ گرفتم
کوک: مگه من خرگوشم (پوکر فیس)
+کم نه حالا بیا اینو بخور چیزه هویچو میگما(خنده)
(همه اعضا در حاله پاره شدن بودن جز کوک که همچنان داشت پوکر فیس نگاه میکرد)
لیسا به سمت اتاق خودش رفت تا اول وسایلش بزاره ولباس هاشو عوض کنه بعد از عوض کردن به سمت اتاق یونگی رفت..... وارد اتاق شد
+یونگی واقعا که من اومدمااا....یونگی با توام.....یون....
ادامه دارد....
حمایتتتتتتت
۲۳۷
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.