فیک ناول.پارت7.Main Character's:Jung kook,A/T,Jin,Suga,R.M,J-hope,Jimin,V
Didn't you love me?
part7
Main Character's:Jung kook,A/T,Jin,Suga,R.M,J-hope,Jimin,V
بیخیال اصلاً دیگه مهم نیست..گذشته ها گذشته..نباید به گذشته برگشت و خاطراتشو دوباره زنده کرد..ما باید تو زمانی که هستیم زندگی کنیم نه گذشته..ما رو به جلو میریم ولی رو به عقب میفهمیم..بعضی وقتا همین تنهایی تنها کسیه که تا آخر تنهاییات باهات میمونه..از فکر بیرون اومدم و رفتم سمت آشپزخونه و ی قرص برداشتم با ی لیوان آب و رفتم توی اتاقم..نشستم روی تخت قرص و اب رو خوردم و گذاشتم روی میز کوچیک کنار تخت و خوابیدم..
*صبح ساعت 9
بیدار شدم و دست و صورتم رو شستم و نودل گذاشتم داخل آب جوش و نشستم رو مبل و گوشیمو برداشتم اخبار بی تی اسو نگاه کنم که یهو دیدم نوشته جونگکوک رو ربودن و تصمیم گرفتم برم نجاتش بدم چون تقریباً همه خلافکارای شهرو میشناختم میدونستم بینشون فقط جانگ مون هه آدم ربایی میکنه ..نودلمو خوردم چون بدون نودل سرحال نمیشدم و رفتم لباسامو عوض کردم و سمت اتاقی که کلی سلاح داشتم داخلش رفتم..ی کلت برداشتم و ی چاقو(چاقو ادم کشی نه چاقو آشپزی)برداشتم و مسلح شدم و رفتم سوار ماشین شدم و به سمت پاتوق جانگ مون هه که ی جورایی میشه گفت شبیه بار بود رفتم..اونجا کلی دختر و پسر جمع میکنه و آزارشون میده..با آزار دادنشون حال میکنه..پاتوقش بخاطر پلیس ها از شهر دور بود میانبر زدم و بخاطر همین بعد از 90مین رسیدم..تیپم چون رسمی بود(کت و شلوار مشکی با پیراهن سفید و کروات مشکی ی تیپ رسمی حساب میشه دیگع) به تیپ پارتیش نمیخوردم..
part7
Main Character's:Jung kook,A/T,Jin,Suga,R.M,J-hope,Jimin,V
بیخیال اصلاً دیگه مهم نیست..گذشته ها گذشته..نباید به گذشته برگشت و خاطراتشو دوباره زنده کرد..ما باید تو زمانی که هستیم زندگی کنیم نه گذشته..ما رو به جلو میریم ولی رو به عقب میفهمیم..بعضی وقتا همین تنهایی تنها کسیه که تا آخر تنهاییات باهات میمونه..از فکر بیرون اومدم و رفتم سمت آشپزخونه و ی قرص برداشتم با ی لیوان آب و رفتم توی اتاقم..نشستم روی تخت قرص و اب رو خوردم و گذاشتم روی میز کوچیک کنار تخت و خوابیدم..
*صبح ساعت 9
بیدار شدم و دست و صورتم رو شستم و نودل گذاشتم داخل آب جوش و نشستم رو مبل و گوشیمو برداشتم اخبار بی تی اسو نگاه کنم که یهو دیدم نوشته جونگکوک رو ربودن و تصمیم گرفتم برم نجاتش بدم چون تقریباً همه خلافکارای شهرو میشناختم میدونستم بینشون فقط جانگ مون هه آدم ربایی میکنه ..نودلمو خوردم چون بدون نودل سرحال نمیشدم و رفتم لباسامو عوض کردم و سمت اتاقی که کلی سلاح داشتم داخلش رفتم..ی کلت برداشتم و ی چاقو(چاقو ادم کشی نه چاقو آشپزی)برداشتم و مسلح شدم و رفتم سوار ماشین شدم و به سمت پاتوق جانگ مون هه که ی جورایی میشه گفت شبیه بار بود رفتم..اونجا کلی دختر و پسر جمع میکنه و آزارشون میده..با آزار دادنشون حال میکنه..پاتوقش بخاطر پلیس ها از شهر دور بود میانبر زدم و بخاطر همین بعد از 90مین رسیدم..تیپم چون رسمی بود(کت و شلوار مشکی با پیراهن سفید و کروات مشکی ی تیپ رسمی حساب میشه دیگع) به تیپ پارتیش نمیخوردم..
۶.۱k
۲۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.