فیک 🫦doubt in love🫦پارت♡41♡

فیک 🫦doubt in love🫦پارت♡41♡

یونجون : اوه اون الکله

مترجم : خیر شربته

یونجون : ممنون میشم اگه بهم بدیدش

مترجم : البته بفرمایید اینم شربت مخصوص ما ها

یونجون ویو
اووم خیلی خوش مزه اس یعنی شربت چی میتونه باشه

یونجون : ببخشید این شربته چیه اگه میشه بگید چون خوش مزه اس

مترجم : شاش خفاش سفید

یونجون ویو
همین طور که ازشون میپرسیدم داشتم شربت رو میخوردم که یهو با شنیدن مزه اش هرچی خورده بودم رو بالاع اوردم


ا.ت : (درحال جررر خوردنه 🤣🤣🤣🤣)

یونجون : چییییییییی 🤢🤢

ا.ت: ببخشید ولی اگه میشه بگید این چیزی که من میخورم چیه چون میترسم عاقبتم مثل این آقا نشه

مترجم : شما دارید ب...سن کفتار رو میخورید

ا.ت ویو
وقتی فهمیدم چی دارم میخورم حالم بهم خورد عععع این چی بود دیگه ویییییی

ا.ت : چیییی چطوری خوردن همچین غذا هایی اینجا ممنوع نیستش

یونجون : (ایندفع یونجون داشت به ا.ت میخندید 🤣🤣🤣🤣🤣)

مترجم : خیر خانم از نظر اینا این مدل غذا یه غذایه مقویه

ا.ت : خیلی مقویه (زیر لب گفت)

یونجون : مرسی دستتون درد نکنه ما سیر شدیم میریم خوابگاه های خودمون بخوابیم فردا روز سختی رو در پیش داریم

مترجم : (داره حرف های یونجون رو به رئیس شون میگه )

مترجم : آقا محترم ایشون میگن که شما هیچی نخوردید واسع فردا به اندازه کافی قوی نیستید

یونجون : به رئیس تون بگید من کاملا قوی و اماده ام واسه فردا خانم هم همین طور اخه شما همه غذا هاتون به جا های نامناسب حیوانت ختم میشه ما نمیخوریم

مترجم : (داره حرف ها رو به رئیس میگه)

مترجم: ایشون میگن هرجور راحتید بفرمایید در خوابگاه از این طرفه