پارت ۱۰
رفتم تو پارک هارو گشتم بلخره پیداش کردم روی یکی از نیمکت پارک بود دیدم خوابیده بود نگرانش شدم رفتم بیدارش کنم که دستمو گذاشتم رو پیشونیش به شدت داغ بود داشت میسوخت خیلی نگران شدم برای استایل بلندش کردم بیهوش بود گذاشتمش تو ماشین بردمش خونه رو تخت گذاشتمش یه حوله خیس کردمو گذاشتم رو پیشونیش دماسنج گذاشتم تو دهنش خیلی تب داشت زنگ زدم به دکتر دارو های که گفتو داشتم و گفت چون تب داره باید با آب سرد حموم کنه چون نمیتونست خودش بلند شه بلندش کردم بردم تو حموم آب سرد روش باز کردم که دیدم حرف زد گفت خیلی سرد منم بخاطر اینکه این بلا بخاطر من سرش اومده بود رفتم بغلش کردم وقتی تبش یکم پایین اومده بود بلندش کردم بردم رو تخت درسته خیسه ولی نمیتونم کاریش کنم خودشم هم هنوز بهوش نیومده بود رو مبل نشستم دیدم که دوباره گفت خیلی سرده رفتم بغلش کردمو چون خسته بودم خوابم برد و ....
۲۰.۰k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.