"تيمارستان صورتی" پارت سی ام
ویو ا/ت
با جونگ کوک سوار ماشین شدیم..نظری واسه اینکه کجا میخوایم بریم ندارم واقعا...
ا/ت:جونگ کوک کجا داریم میریم؟
جونگ کوک:ا/ت من خیلی دوست دارم
ا/ت:جانم؟
جونگ کوک:خودت هم اینو میدونی
ا/ت:اره میدونم ولی
جونگ کوک:ولی نداره
دیگه حرفی نزدم ..فکرم درگیر بود ..واقعا همه چیز باعث گیج شدن من شده بود..از اون ور بیول..جیمین..جونگ کوک..جونگ سه و ..بابام..خیلی وقته ندیدمش..یعنی مامان هیچی بهش نگفته؟..
جونگ کوک:ا/ت ..ا/ت باتوام اینجایی؟
ا/ت:ا..اره رسیدیم؟
کوک:اره پیاده شو..
وقتی پیاده شدم با یه صحنه میتونم بگم بینظیر روبه رو شدم..
ا/ت:جونگ کوک..اینجا..اینجا خیلی قشنگه!
جونگ کوک:اره واسه همین اوردمت..گاهی اوقات میام اینجا..قبلا با جیمین میومدیم اینجا..اما از یجایی به بعد فقط تظاهر کرد که من دوستشم..و بخشیده منو..
ا/ت:کوک بین شما چی گذشته؟
کوک:فعلا بیخیال این موضوع..دوست دخترم میشی؟
ا/ت:م..م..من نمیدونم..
کوک:خواستگاری نکردم که..دوست..دخترم..میشی؟
ا/ت:ق..قبوله..
کوک:باورم نمیشه..
ا/ت:چیشده
کوک:فکر کردم ردم میکنی
ا/ت:چرا همچین فکری کردی
کوک:حس کردم از جیمین خوشت میاد..
ا/ت:اولاً نخیر..دوماً یعنی این ریسک رو کردی که به من پیشنهاد بدی؟
کوک:خب معلومه من..
خواستم کار دیشبش رو تلافی کنم پس..لبام رو کبوندم رو لباش..(وقتی ادمین کوک لاوره اما فیک از جیمینه🤣🥹)..
کوک:ا/..ت؟
ا/ت:خوشت نیومد؟
ایندفعه اون من رو بوسید..که صدایی رو شنیدم..
تهیونگ:هیمممم..چه هوای خوبیه نه دوستانن؟
میتونم حس کنم که لپام سرخ شدن..با حالت خجالتی گفتم که:
ا/ت:ش..شما اینجایین؟
سویون :اره
جیمین:منو بگو نگرانتون شدم ..واقعاکه..
و گذاشت رفت..وا ..این چشه؟
سویون:چقد قشنگه اینجا
کوک:خیلی مزاحمین
ا/ت:کوککک
کوک:مگه دروغ میگمم؟به هرحال بچه ها بیاین بریم توی این کلبه هه ..
ا/ت:مال توئه؟
کوک:سوال داره؟
ا/ت:واووو..خفنهه
کوک:میخوای بری دنبال جیمین؟شاید بخوای باهاش حرف بزنی؟
ا/ت:میرم باشه..
رفتم یکم از خونه دور شدم ..یه رودخونه بود ..جیمین رو هم دیدم داشت سنگ پرتاب میکرد داخل آب..
جیمین:چرا اومدی؟
ا/ت:از کجا فهمیدیی؟روحی چیزی هستی؟
جیمین:بیخیال برو ..حوصله ندارم..
ا/ت:جیمین ..چیزی شده؟
جیمین:...
ا/ت:با توام؟
جیمین:....
از لج اونرفتم آب پاشیدم بهش..
جیمین:یاااا..چیکار میکنی؟
ا/ت:جواب رو نمیدی خبب..
جیمین:خودت خواستی پس ..
ا/ت:چی..
.
.
تورو جان جدت پست شوووو...حمایت کنینن
با جونگ کوک سوار ماشین شدیم..نظری واسه اینکه کجا میخوایم بریم ندارم واقعا...
ا/ت:جونگ کوک کجا داریم میریم؟
جونگ کوک:ا/ت من خیلی دوست دارم
ا/ت:جانم؟
جونگ کوک:خودت هم اینو میدونی
ا/ت:اره میدونم ولی
جونگ کوک:ولی نداره
دیگه حرفی نزدم ..فکرم درگیر بود ..واقعا همه چیز باعث گیج شدن من شده بود..از اون ور بیول..جیمین..جونگ کوک..جونگ سه و ..بابام..خیلی وقته ندیدمش..یعنی مامان هیچی بهش نگفته؟..
جونگ کوک:ا/ت ..ا/ت باتوام اینجایی؟
ا/ت:ا..اره رسیدیم؟
کوک:اره پیاده شو..
وقتی پیاده شدم با یه صحنه میتونم بگم بینظیر روبه رو شدم..
ا/ت:جونگ کوک..اینجا..اینجا خیلی قشنگه!
جونگ کوک:اره واسه همین اوردمت..گاهی اوقات میام اینجا..قبلا با جیمین میومدیم اینجا..اما از یجایی به بعد فقط تظاهر کرد که من دوستشم..و بخشیده منو..
ا/ت:کوک بین شما چی گذشته؟
کوک:فعلا بیخیال این موضوع..دوست دخترم میشی؟
ا/ت:م..م..من نمیدونم..
کوک:خواستگاری نکردم که..دوست..دخترم..میشی؟
ا/ت:ق..قبوله..
کوک:باورم نمیشه..
ا/ت:چیشده
کوک:فکر کردم ردم میکنی
ا/ت:چرا همچین فکری کردی
کوک:حس کردم از جیمین خوشت میاد..
ا/ت:اولاً نخیر..دوماً یعنی این ریسک رو کردی که به من پیشنهاد بدی؟
کوک:خب معلومه من..
خواستم کار دیشبش رو تلافی کنم پس..لبام رو کبوندم رو لباش..(وقتی ادمین کوک لاوره اما فیک از جیمینه🤣🥹)..
کوک:ا/..ت؟
ا/ت:خوشت نیومد؟
ایندفعه اون من رو بوسید..که صدایی رو شنیدم..
تهیونگ:هیمممم..چه هوای خوبیه نه دوستانن؟
میتونم حس کنم که لپام سرخ شدن..با حالت خجالتی گفتم که:
ا/ت:ش..شما اینجایین؟
سویون :اره
جیمین:منو بگو نگرانتون شدم ..واقعاکه..
و گذاشت رفت..وا ..این چشه؟
سویون:چقد قشنگه اینجا
کوک:خیلی مزاحمین
ا/ت:کوککک
کوک:مگه دروغ میگمم؟به هرحال بچه ها بیاین بریم توی این کلبه هه ..
ا/ت:مال توئه؟
کوک:سوال داره؟
ا/ت:واووو..خفنهه
کوک:میخوای بری دنبال جیمین؟شاید بخوای باهاش حرف بزنی؟
ا/ت:میرم باشه..
رفتم یکم از خونه دور شدم ..یه رودخونه بود ..جیمین رو هم دیدم داشت سنگ پرتاب میکرد داخل آب..
جیمین:چرا اومدی؟
ا/ت:از کجا فهمیدیی؟روحی چیزی هستی؟
جیمین:بیخیال برو ..حوصله ندارم..
ا/ت:جیمین ..چیزی شده؟
جیمین:...
ا/ت:با توام؟
جیمین:....
از لج اونرفتم آب پاشیدم بهش..
جیمین:یاااا..چیکار میکنی؟
ا/ت:جواب رو نمیدی خبب..
جیمین:خودت خواستی پس ..
ا/ت:چی..
.
.
تورو جان جدت پست شوووو...حمایت کنینن
۸.۴k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.