اکیپ ۵ نفره پارت ۱۴

سیلام...
#یازگی
به قیافه ی دخترا نگاه کردم یاسمین و آیبیکه داشتن جر می خوردن سوسن و جمیله هم به زور جلوی خودشون گرفته بودن با جدیت نگام میکردن و لیدیا هم داشت ریسه میرفت
#اوعلجان
معلوم بود آسیه با دوستای جدیدش خیلی خوبه و صمیمی هست من هم حسودیم شد با برابچ جمع شدیم و
اوعلجان:آسیه..چرا انقدر اونوری یکم به ماهای بدبخت هم نگاه دیگه اینجوری که نمیشه
آسیه:باشه بابا..حسود خان اومدم
(رابطه ی آسیه و اوعلجان خیلی صمیمانه هست)
ولی عمر هنوز همونجا تکیه داده بود
#آیبیکه
اوعلجان:هی دخترا چیه حسودی تون شد؟آخه شما پرورشگاهی هستین اصلا بعد میشه که یازگی با آدمایی مثل شماها بگرده😑😅
به اوعلجان هشدار دادم
آیبیکه:اوعلجان لیدیا و یاسمین بلای آسمونی سرت میارن ها...خود دانی😶
اوعلجان:مثلا چیکار می خوان بکنن بچه جوجه های نونور سوسول لای جرز دیوار می خورن که..
(مثل اینکه بشم اول سال رو فراموش کرده😅😑..)
آیبیکه:خود دانی...من هشدارم رو بهت دیدم
اوعلجان:خخخ... عجب مثلا می خوان چیکار کنن؟
یهو یاسمین و لیدیا عصبانیت شون پیش از حد شد..بزور جلوشون رو گرفتم..
یاسمین:تو خوبی بچه سوسول عقده ای کککککککوچه ای
(خواهرم زشته استغفرالله😶🥲)
هنوز دستم جلوشون بود
لیدیا:حیف .... حیف که نمی تونم بهت نشون بدم😑👿
یهو از این وسط الیف اومد..........ادامه دارد🫂💦
#یازگی #آسیه #اونور #دوروک #اونیاز #آسدور #لیزگه #سوسن #ییعیت #عمر #ییعلیز #سوسعم #ملیس #آیبیکه #رجب #برک #رجمل #آیبر #ایلول #یاسمین #برکعلی #تولگا #یاستول #نیلسو #جمیله #نیلبر #جمتول #جیهان #اوعلجان #دیلارا #الیف #خواهران_و_برادرانم #سریال_ترکیه_ای #سریال
ببخشید که کم بود🗿😑
ینی لیاقت یه لایک رو نداره زیبا؟!💫🫂
باییی....🤌🏻🇹🇷