🍷ارباب و برده 🩸

ات: یعنی میتونم بیام بیرون
ته: یس
ات : بیا دستامو باز کن
ته: رفتم و دستاشو باز کردم با دیدن دستاش حس بدی گرفتم ولی تقصیر خودش بود نباید این کارو میکرد

ته : خب ات باید امروز بری استخر رو تمیز کنی تو حیاط
ات: ..... 😒😒😒😒😒
ته: نشنیدم
ات: چشم
ته: خوبه برو کارتو شروع کن
ات ویو:
رفتم پایین و داشتم بالای استخر رو تمیز میکردم که دیدم سرم داره گیج میره نشستم زمین که یهو نیفتم تو اب
و بعد چند مین باز شروع کردم به تمیز کردن که این بار واقعا سرم گیج رفت و افتادم تو اب داشتم دست دست میزدم تو اب
ات: کمکم....کنیدد...... کم.. کک...... ار.. باب
ته: داشتم تو سالن قدم میزدم که دیدم ات داره صدا میکنه رفتم حیاط دیدم افتاده بعد فک کردم که حتما شنا بلده و داره خودشو لوس میکنه ولی بعد 1مین دیدم صداش قط شد دویدم و پریدم تو اب و بغلش کردم اوردمش بیرون و گذاشتمش زمین از هوش رفته بود چند بار از سینش فشار دادم و بعد نفس مصنوعی دادم که اب ها از دهنش بیرون اومد بعد سرفه کرد من نتونستم خودمو کنترل کنم کشون دمش بغلم و لبام رو گذاشتم رو لباش و مک میزدم که....


خماریییی
من کرم دارممممم😂😂😂😂
سارییی
🤣🤣🤣🤣