ادامه پارت ۹۱

ادامه پارت ۹۱
ویو کوک
قبل اینکه حرفش رو کامل کنه لباش رو به اسارت بردم . محکم و تند لباش رو می‌خوردم و همراهیم میکرد
بعد چند مین از نفس تنگی جدا شدیم و بدون مکث رفتم سراغ گردنش ؛ با مک های محکم اون قسمت رو مارک میکردم
+آ...آیییی نکن...آهههه...خواهش میکنم کوک ...آیییییی
با گازی که گرفتم از گردنش ناله اش بلند شد
-هنوزم بعد ۷ بار رابطه نفهمیدی باید بهم بگی ددی؟(جدی)
+خیله خب فقط بس کن !!
-بیب این کارات بیشتر مصمم می‌کنه برای کردنت ها.
+...
-آفرین ؛ گود بوی...
رفتم سراغ لباساش و از تنش جداشون کردم ...