چاره زندگی
چاره زندگی
part:
ویو هایون:
داشتم قهوه درست میکردن که صدای قهقه و چه چه اون میونگ اومد
میونگ:میگم جونگ کوک میای یه روز دوتایی بریم ... رستوران ؟
جونگ کوک:چرا دوتایی ... هایونم بیاد
میونگ: چرا بیاد...بعد چند سال دیدمتاااا
کوک:بیاد
هایون قهوه هارو برد
میونگ:مرسی...بشین.
هایون:.چشمم
کوک:میونگ گفت بریم رستوران...توهم میای؟
هایون:نه...من نمیتونم...تو شرکت کار دارم
میونگ>یسسسس
کوک:باش....
پرش به ۳ هفته بعد
ویوی میونگ:
تو این مدت خیلی با کوک وقت میگذرونیم ولی اون همش قصد داشت ازم فاصله بگیره ولی خب .. امروز قراره بریم باهم رستوران....
عصر
ویو کوک :
آماده شدم و یه تیپ مشکی زدم واسه رستوران و رفتم دنبال میونگ و رفتیم به سمت رستوران
رستوران(میدونم گشادم)
میونگ پالتو درآورد و یه لباس باز و مشکی و کوتاه پوشیده بود
بعد از ۱ ساعت جونگ کوک کاملا مست شده بود(واه واه چه کارا)
میونگ:پاشو بریم
کوک:هوممم(مست.
خلاصه میونگ کوک و بزور برد تو ماشین
میونگ:قراره بهت خوش بگذره
بچه ها میدونم یکم بد و خلاصه شد ولی لطفا ازم حمایت کنین تا پارتای بعدم بزارم
part:
ویو هایون:
داشتم قهوه درست میکردن که صدای قهقه و چه چه اون میونگ اومد
میونگ:میگم جونگ کوک میای یه روز دوتایی بریم ... رستوران ؟
جونگ کوک:چرا دوتایی ... هایونم بیاد
میونگ: چرا بیاد...بعد چند سال دیدمتاااا
کوک:بیاد
هایون قهوه هارو برد
میونگ:مرسی...بشین.
هایون:.چشمم
کوک:میونگ گفت بریم رستوران...توهم میای؟
هایون:نه...من نمیتونم...تو شرکت کار دارم
میونگ>یسسسس
کوک:باش....
پرش به ۳ هفته بعد
ویوی میونگ:
تو این مدت خیلی با کوک وقت میگذرونیم ولی اون همش قصد داشت ازم فاصله بگیره ولی خب .. امروز قراره بریم باهم رستوران....
عصر
ویو کوک :
آماده شدم و یه تیپ مشکی زدم واسه رستوران و رفتم دنبال میونگ و رفتیم به سمت رستوران
رستوران(میدونم گشادم)
میونگ پالتو درآورد و یه لباس باز و مشکی و کوتاه پوشیده بود
بعد از ۱ ساعت جونگ کوک کاملا مست شده بود(واه واه چه کارا)
میونگ:پاشو بریم
کوک:هوممم(مست.
خلاصه میونگ کوک و بزور برد تو ماشین
میونگ:قراره بهت خوش بگذره
بچه ها میدونم یکم بد و خلاصه شد ولی لطفا ازم حمایت کنین تا پارتای بعدم بزارم
۹۶۱
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.