♡ ماه سفید من ♡
♡ ماه سفید من ♡
پارت : ۳۵
( ویو تهیونگ )
لباسمو در آوردم و یه کت و شلوار پوشیدم واقعا خیلی وقت بود با ا/ت کاری نکرده بودم ولی خب امروز میخواست بره بیرون نمیخواستم حالش بد بشه
بهرحال من امروز باید میرفتم شرکت تا یه سری کارا بکنم چون قرار بود شرکت رو به من بدن
ادمین : نگران نباشید شب به حساب خانم ا/ت هم میرسیم
سوار ماشین شدم و راه افتادم
( ۱۵ مین بعد )
رسیدم
رفتم تو که دیدم همه به خط وایسادن که نگاهم افتاد به یه زنه که یه لباس خیلی باز پوشیده بود اهمیتی ندادم تا اینکه فهمیدم اون منشیمه
بیخیال شدم بعدا به حسابش میرسم ( منحرف نشو منظورش اینکه اخراجش میکنه )
رفتم توی دفتر پدرم و اونجا یه سری کاغذ بازیا رو انجام دادم و از شرکت اومدم بیرون تصمیم گرفتم یه سری چیزا بخرم که امشب ا/ت رو سوپرایز کنم
( ویو ا/ت )
از حموم که اومدم بیرون دیدم تهیونگ نیست نگران شدم سریع لباس پوشیدم و زنگ زدم بهه تهیونگ
( آغاز مکالمه )
ا/ت : کجایی ؟
تهیونگ : بیب اومدم شرکت
ا/ت : کی میای ؟
تهیونگ : دارم برمیگردم راستی از فردا باید بریم شرکت من کارا رو انجام دادم
ا/ت : باشه خداحافظ
تهیونگ : بیب مراقب خودت باش
( پایان مکالمه )
موهامو خشک کردم و یک حالت دادمشون یه کوچولو میکاپ کردم و آماده شدم ( عکس لباس ا/ت رو میذارم )
رفتم دم در که دیدم...ادامه دارد
اسلاید دوم : لباس ا/ت برای بار
شرط ها : ۲۰۰تایی شیم
پارت : ۳۵
( ویو تهیونگ )
لباسمو در آوردم و یه کت و شلوار پوشیدم واقعا خیلی وقت بود با ا/ت کاری نکرده بودم ولی خب امروز میخواست بره بیرون نمیخواستم حالش بد بشه
بهرحال من امروز باید میرفتم شرکت تا یه سری کارا بکنم چون قرار بود شرکت رو به من بدن
ادمین : نگران نباشید شب به حساب خانم ا/ت هم میرسیم
سوار ماشین شدم و راه افتادم
( ۱۵ مین بعد )
رسیدم
رفتم تو که دیدم همه به خط وایسادن که نگاهم افتاد به یه زنه که یه لباس خیلی باز پوشیده بود اهمیتی ندادم تا اینکه فهمیدم اون منشیمه
بیخیال شدم بعدا به حسابش میرسم ( منحرف نشو منظورش اینکه اخراجش میکنه )
رفتم توی دفتر پدرم و اونجا یه سری کاغذ بازیا رو انجام دادم و از شرکت اومدم بیرون تصمیم گرفتم یه سری چیزا بخرم که امشب ا/ت رو سوپرایز کنم
( ویو ا/ت )
از حموم که اومدم بیرون دیدم تهیونگ نیست نگران شدم سریع لباس پوشیدم و زنگ زدم بهه تهیونگ
( آغاز مکالمه )
ا/ت : کجایی ؟
تهیونگ : بیب اومدم شرکت
ا/ت : کی میای ؟
تهیونگ : دارم برمیگردم راستی از فردا باید بریم شرکت من کارا رو انجام دادم
ا/ت : باشه خداحافظ
تهیونگ : بیب مراقب خودت باش
( پایان مکالمه )
موهامو خشک کردم و یک حالت دادمشون یه کوچولو میکاپ کردم و آماده شدم ( عکس لباس ا/ت رو میذارم )
رفتم دم در که دیدم...ادامه دارد
اسلاید دوم : لباس ا/ت برای بار
شرط ها : ۲۰۰تایی شیم
۲۵.۶k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.