تک پارتی
از زبان ا.ت:
همینجور داشتم تو خیابونا راه میرفتم و بهش فکر میکردم
یک سال از جدایی مون میگذشت
خیلی دل تنگش بودم اما اون یکی دیگه رو دوست داشت و من مانع خوشبختیش بودم
اون بهم گفت دوستم داره اما نه نداشت
به همین خاطر قبل ازدواج کات کردیم
از نیمه شب گذشته بود
سرم به خاطر این همه فکر کردن درد گرفته
از زبان نامجون:
از خونه زدم بیرون
تصمیم گرفتم برم قدم بزنم
خیالش دست از سرم بر نمیداره
اون دوستم داشت ولی من بهش خیانت کردم
با این حال روز اخر یعنی دقیقا همین امروز یکسال پیش بهم گفت:من دوست دارم و نمیخوام مانع خوشبختید بشم.امیدوارم زندگی خوبی داشه باشی
بغض کرده بودم
چرااا این کارو کردم؟
بعد اینکه لیا بهم خیانت کرد همه جا رو دنبال ا.ت گشتم ولی نبود
دلم میخواست ببینمش
از زبان نویسنده:
هردو همینجور توی خیابونا راه میرفتن و بهم فکر میکردن تا اینکه از راه دور همو دیدن
اما اول همو نشناختن
از زبان نامجون:
یه دفعه اون ور خیابون یه دخترو دیدم داره راه میره
هه خیلی شبیه ا.ته
ا.ت از سبک کلاسیک خوشش میومد.همیشه تیپ کلاسیک با رنگ کرمی بژ و قهوی ای میزد
موهاشم مدل پیکسی کوتاه میزد
اون دختره خیلر شبیه ا.ت بود
نکنه....نکنه ...اون ا.ت منه
از زبان نویسنده:
هردو هم دیگه رو شناختن
سمت هم دویدن و همدیگه رو بغل کردن
بعد یه سال ازدواج کردن
پایان
همینجور داشتم تو خیابونا راه میرفتم و بهش فکر میکردم
یک سال از جدایی مون میگذشت
خیلی دل تنگش بودم اما اون یکی دیگه رو دوست داشت و من مانع خوشبختیش بودم
اون بهم گفت دوستم داره اما نه نداشت
به همین خاطر قبل ازدواج کات کردیم
از نیمه شب گذشته بود
سرم به خاطر این همه فکر کردن درد گرفته
از زبان نامجون:
از خونه زدم بیرون
تصمیم گرفتم برم قدم بزنم
خیالش دست از سرم بر نمیداره
اون دوستم داشت ولی من بهش خیانت کردم
با این حال روز اخر یعنی دقیقا همین امروز یکسال پیش بهم گفت:من دوست دارم و نمیخوام مانع خوشبختید بشم.امیدوارم زندگی خوبی داشه باشی
بغض کرده بودم
چرااا این کارو کردم؟
بعد اینکه لیا بهم خیانت کرد همه جا رو دنبال ا.ت گشتم ولی نبود
دلم میخواست ببینمش
از زبان نویسنده:
هردو همینجور توی خیابونا راه میرفتن و بهم فکر میکردن تا اینکه از راه دور همو دیدن
اما اول همو نشناختن
از زبان نامجون:
یه دفعه اون ور خیابون یه دخترو دیدم داره راه میره
هه خیلی شبیه ا.ته
ا.ت از سبک کلاسیک خوشش میومد.همیشه تیپ کلاسیک با رنگ کرمی بژ و قهوی ای میزد
موهاشم مدل پیکسی کوتاه میزد
اون دختره خیلر شبیه ا.ت بود
نکنه....نکنه ...اون ا.ت منه
از زبان نویسنده:
هردو هم دیگه رو شناختن
سمت هم دویدن و همدیگه رو بغل کردن
بعد یه سال ازدواج کردن
پایان
۱.۸k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.