پارت ۲۶
ویو ته
که زنگ در به صدا در اومد رفتم ببینم کی ،
که دیدم پدر کوک با پدر من پشت در خونه هستند.
کوک اومد پیشم که منم در رو باز کردم ، کوک
تا پدرش رو دید تنش یه لرز افتاد.
پدرم و با پدر کوک به حال بردم و با کوک رفتم
توی آشپزخونه که هم زیر گاز رو خاموش کنم هم کوک رو آروم کنم.
ته: نترس کوک من هستم.«اروم.»
کوک: میترسم که اون من رو از تو بگیره.«بغض»
ته: نترس نمیزارم تورو ازم بگیره ،حالا بیا بریم تا بهتون شک نکردن.
کوک: باشه.
ویو ته
بارم عجیب بود که چرا بابام اومده.
با کوک رفتیم رو به روی بابام و بابای کوک نشستیم که بام شروع به حرف زدن کرد.
پ•ته: پسرم این آقا که پسرش پیش تو پول که توی قمر باخت بود رو جور کرد و الان پسرش رو میخواد.
ته: چی؟ این مرتیکه میخواد پسرش رو از من بگیره؟
که کوک زد زیر گریه در گوش گفتم بره توی اتاق اونم گوش کرد.
ته: این عوضی پسرش که الان دوست پسر من رو از مدرسه بورد بیرون و تا حد مرگ زدتش ، الانم میخواد پسرش رو برگردونه؟ اهان؟« داد و عربده که تا اتاق کوک میرفت.»
پ•کوک: اون پسر من هر بلای هم بخوام سرش میارم تو نمیتونی دخالت کنی.«همون جوری مثل ته داد و عربده زد.»
ته: اون دیگه مال تو نیست برای منه و منم دوست پسرشم هر کس اون رو اذیت با من طرف .« دوباره همون جوری.»
پ•کوک: هنوز سه ماه نشود با پسرم رل زدی؟
اون پسر منه ، منم فقط به تور موقت اون رو پیش تو گذاشتم که پول رو جور کنم.
ادامه دارد.............
که زنگ در به صدا در اومد رفتم ببینم کی ،
که دیدم پدر کوک با پدر من پشت در خونه هستند.
کوک اومد پیشم که منم در رو باز کردم ، کوک
تا پدرش رو دید تنش یه لرز افتاد.
پدرم و با پدر کوک به حال بردم و با کوک رفتم
توی آشپزخونه که هم زیر گاز رو خاموش کنم هم کوک رو آروم کنم.
ته: نترس کوک من هستم.«اروم.»
کوک: میترسم که اون من رو از تو بگیره.«بغض»
ته: نترس نمیزارم تورو ازم بگیره ،حالا بیا بریم تا بهتون شک نکردن.
کوک: باشه.
ویو ته
بارم عجیب بود که چرا بابام اومده.
با کوک رفتیم رو به روی بابام و بابای کوک نشستیم که بام شروع به حرف زدن کرد.
پ•ته: پسرم این آقا که پسرش پیش تو پول که توی قمر باخت بود رو جور کرد و الان پسرش رو میخواد.
ته: چی؟ این مرتیکه میخواد پسرش رو از من بگیره؟
که کوک زد زیر گریه در گوش گفتم بره توی اتاق اونم گوش کرد.
ته: این عوضی پسرش که الان دوست پسر من رو از مدرسه بورد بیرون و تا حد مرگ زدتش ، الانم میخواد پسرش رو برگردونه؟ اهان؟« داد و عربده که تا اتاق کوک میرفت.»
پ•کوک: اون پسر من هر بلای هم بخوام سرش میارم تو نمیتونی دخالت کنی.«همون جوری مثل ته داد و عربده زد.»
ته: اون دیگه مال تو نیست برای منه و منم دوست پسرشم هر کس اون رو اذیت با من طرف .« دوباره همون جوری.»
پ•کوک: هنوز سه ماه نشود با پسرم رل زدی؟
اون پسر منه ، منم فقط به تور موقت اون رو پیش تو گذاشتم که پول رو جور کنم.
ادامه دارد.............
۴.۹k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.