عشق من فصل۲ p14

کوک:کی..؟
ات:اون دختره..عه کجا رفت
کوک:ات حتما خیالاتی شدی
ات:نه....
کوک:هیس...بیا از مراسم لذت ببریم
ات:اما....هوف
..........
کوک:ات رسیدیم پیاده شو....ات...*برگشتم و دیدم خوابیده*یااااا بازم میخوای کمرمو بشکنی....هوفف..کیوت
.......
سوآ:اوپاا
تهیونگ:میتونی بری...بله
سوآ:میشه امروز زودتر بریم؟
تهیونگ:برای چی؟....
سوآ:لطفاااا...
تهیونگ:اگه کاری نبود... زودتر میریم
سوآ:پس من میرم..
تهیونگ:کجا...
سوآ:کلاس بازیگری دارم
تهیونگ:موفق باشی...
سوآ:اوم باشه*بوس*
تهیونگ:ا.ا.الان چیشد
سوآ:فعلا*خنده*