عاشقم باش پارت ¹⁶
پرش زمانی موقع مهمونی
کم کم اماده شدم لباسمو پوشیدم (عکسش هست) منتظر بودم تهیونگ بیاد مه یهو اومد
ته:ات اماده ای؟
ات:اره
ته:ات اونجا از پیشم جم نمیخوری باشه!
ات:اوم باشه
دستشو دراز کرد و دستشو گرفتم و از پله ها رفتیم پایین چقد خونه شلوغ بود
کوک:این لیدی جذاب کی هستن
ات:من همسره تهیونگ هستم
کوک:او خوشبختم
بهم دست دادیم
تهیونگ منو با جیمین و شوگا هم اشنا کرد که یلحظه ینفر رو دیدم خیلی اشنا میومد رفتم پیشش
ات:لونا
لونا:اتتتتتت
پریدیم بغل هم
ات:عوضی دلم تنگ شده بود
لونا:یا منم
ات:اینگا چیکار میکنی
لونا:من دوست دختره کوکم
ات:جرممم بهم میاین
لونا:تو چی
ات:اها من همسره تهیونگم
یهو تهیونگ اومد
ته:یا ات تو و لونا همو میشناسید؟
ات:اره تهیونگ اون موقع ها که مامان بابام ازیتم میکردن میرفتم پیش لونا منو لونا بدون هم اب هم نمیخوردیم
لونا:اره
ته:اوووو پس همو میشناسید
ات:اره
کوک:لونا بیبی بیا برقصیم
لونا:ات من میام
ته:عام خب نمیای منو توهم برقصیم؟
ات:البته
دستشو گذاشت دوره کمرمو منم دستامو انداختم دوره گردنش سرم پایین بود
ته:منو ببین
سرم بردم بالا و نگاهش کردم داشتیم میرقصیدیم که اهنگ قطع شد و رفتیم با کوک و لونا بشینیم
تشنم بودش
ات:ته من میرم اب بخرم
ته:باشه
رفتم اب بخورم اب رو خوردم احساس کردم دستی دوره کمرم حلقه شد دیدم جیمینه
ته ویو
رفتم دنبال ات اتفاقی براش نیوفته تمام مدت نگاش کردم خواستم برم جیمینو بزنم ولی یدقه واسادم
جیمین:ات اون عوضی ازیتت میکنه بیا با من باش من دوستت دارم
ات از بغلش اومد بیرون
ات:جیمینا منو ببخش من به تهیونگ خیانت نمیکنم من اونو دوستش دارم
ات ویو
اومدم بیرون دیدم ته اونجا وایساده
ات:,ته
یهو بغلم کرد
ته:مرسی که بهم خیانت نمیکنی
ات:یا بیا بریم بچه ها منتظرن
گایز پارت بعد امشب میزارم فعلا
کم کم اماده شدم لباسمو پوشیدم (عکسش هست) منتظر بودم تهیونگ بیاد مه یهو اومد
ته:ات اماده ای؟
ات:اره
ته:ات اونجا از پیشم جم نمیخوری باشه!
ات:اوم باشه
دستشو دراز کرد و دستشو گرفتم و از پله ها رفتیم پایین چقد خونه شلوغ بود
کوک:این لیدی جذاب کی هستن
ات:من همسره تهیونگ هستم
کوک:او خوشبختم
بهم دست دادیم
تهیونگ منو با جیمین و شوگا هم اشنا کرد که یلحظه ینفر رو دیدم خیلی اشنا میومد رفتم پیشش
ات:لونا
لونا:اتتتتتت
پریدیم بغل هم
ات:عوضی دلم تنگ شده بود
لونا:یا منم
ات:اینگا چیکار میکنی
لونا:من دوست دختره کوکم
ات:جرممم بهم میاین
لونا:تو چی
ات:اها من همسره تهیونگم
یهو تهیونگ اومد
ته:یا ات تو و لونا همو میشناسید؟
ات:اره تهیونگ اون موقع ها که مامان بابام ازیتم میکردن میرفتم پیش لونا منو لونا بدون هم اب هم نمیخوردیم
لونا:اره
ته:اوووو پس همو میشناسید
ات:اره
کوک:لونا بیبی بیا برقصیم
لونا:ات من میام
ته:عام خب نمیای منو توهم برقصیم؟
ات:البته
دستشو گذاشت دوره کمرمو منم دستامو انداختم دوره گردنش سرم پایین بود
ته:منو ببین
سرم بردم بالا و نگاهش کردم داشتیم میرقصیدیم که اهنگ قطع شد و رفتیم با کوک و لونا بشینیم
تشنم بودش
ات:ته من میرم اب بخرم
ته:باشه
رفتم اب بخورم اب رو خوردم احساس کردم دستی دوره کمرم حلقه شد دیدم جیمینه
ته ویو
رفتم دنبال ات اتفاقی براش نیوفته تمام مدت نگاش کردم خواستم برم جیمینو بزنم ولی یدقه واسادم
جیمین:ات اون عوضی ازیتت میکنه بیا با من باش من دوستت دارم
ات از بغلش اومد بیرون
ات:جیمینا منو ببخش من به تهیونگ خیانت نمیکنم من اونو دوستش دارم
ات ویو
اومدم بیرون دیدم ته اونجا وایساده
ات:,ته
یهو بغلم کرد
ته:مرسی که بهم خیانت نمیکنی
ات:یا بیا بریم بچه ها منتظرن
گایز پارت بعد امشب میزارم فعلا
۲۹.۱k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.