پارت شانزدهم
_معلوم هست کدام گوری بودی جانم به لبم رسید (عربده)
+آروم باشید خاتونم
_آرام باشم؟آنهم وقتی آن مردک نجس درون قصر است که هر آن ممکن است وارد اتاقم شود (بغض)
چشمان بالی قرمز شد دستانش مشت شد
+آن مردک وارد اینجا شده؟(عصبی)
_نه...هنوز نه
+خاکسترش میکنم
مرا در آغوش گرفت
_هق هق اگه هق تو بروی او هق مرا میبرد هق
+تو با من عهد بسته ای نمیتوانی از دستم خلاص شی زیبا
_کمی خسته ام بخوابیم؟
+البته!
روی تخت خوابیدیم
_آه خدایا بالاخره به بستر رفتیم چقدر کمرم درد میکرد
بالی از پشت مرا در آغوش گرفت و در گوشم زمزمه کرد
+میدونی چیه ؟اندام زیبایی داری البته بدون هر پوشش (زمزمه)
_بالی!
از بغلش در آمدم و پتو را کامل به دور خود پیچیدم
+خاتونم همان اول هم گفتم که کاری که باعث ناراحتی شما شود انجام نمیدم شاید فقط حرفش را بزنم
_اما....
+اما؟
_من مشکلی ندارم با انجامش...
+م م مط مطمعنی؟
_هروقت که خواستی آزادی جز امشب
+ا ا البته
کنارش باز خوابیدم
+میدانی که عاشقت هستم
سرم را بوسید
_هستی؟
+با تمام جان و روحم
_من بیشتر
+باز شروع کردی؟
_(خنده)
با بوسه های روی صورتم برخیزیدم
+صبحت بخیر خاتونم
_صبحت بخیر بالیم
لب هایش را بوسیدم
+بلند شو که کار داریم
_هوم؟چه کاری؟
+فردا مراسم عروسی نگار کالفا است میدانی که در قراره در حرم دعوا به پا شود
_اوه خدای من نمیخواهم(با ناراحتی )
+چرا انقد ناز هستی؟
_من؟
+مگه کسی دیگه هم اینجاست؟
بوسیدمش
_هست؟
+خیر فقط تو نه تنها در اتاق بلکه در قلبم هستی!
+آروم باشید خاتونم
_آرام باشم؟آنهم وقتی آن مردک نجس درون قصر است که هر آن ممکن است وارد اتاقم شود (بغض)
چشمان بالی قرمز شد دستانش مشت شد
+آن مردک وارد اینجا شده؟(عصبی)
_نه...هنوز نه
+خاکسترش میکنم
مرا در آغوش گرفت
_هق هق اگه هق تو بروی او هق مرا میبرد هق
+تو با من عهد بسته ای نمیتوانی از دستم خلاص شی زیبا
_کمی خسته ام بخوابیم؟
+البته!
روی تخت خوابیدیم
_آه خدایا بالاخره به بستر رفتیم چقدر کمرم درد میکرد
بالی از پشت مرا در آغوش گرفت و در گوشم زمزمه کرد
+میدونی چیه ؟اندام زیبایی داری البته بدون هر پوشش (زمزمه)
_بالی!
از بغلش در آمدم و پتو را کامل به دور خود پیچیدم
+خاتونم همان اول هم گفتم که کاری که باعث ناراحتی شما شود انجام نمیدم شاید فقط حرفش را بزنم
_اما....
+اما؟
_من مشکلی ندارم با انجامش...
+م م مط مطمعنی؟
_هروقت که خواستی آزادی جز امشب
+ا ا البته
کنارش باز خوابیدم
+میدانی که عاشقت هستم
سرم را بوسید
_هستی؟
+با تمام جان و روحم
_من بیشتر
+باز شروع کردی؟
_(خنده)
با بوسه های روی صورتم برخیزیدم
+صبحت بخیر خاتونم
_صبحت بخیر بالیم
لب هایش را بوسیدم
+بلند شو که کار داریم
_هوم؟چه کاری؟
+فردا مراسم عروسی نگار کالفا است میدانی که در قراره در حرم دعوا به پا شود
_اوه خدای من نمیخواهم(با ناراحتی )
+چرا انقد ناز هستی؟
_من؟
+مگه کسی دیگه هم اینجاست؟
بوسیدمش
_هست؟
+خیر فقط تو نه تنها در اتاق بلکه در قلبم هستی!
۱.۰k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.