آخه چرا؟p³
جولیا: بفرمایید
کوک:امم سلا...
انقدر جذاب شده بود نتونستم ادامه ی حرفم رو بزنم خیلی سکسی شده اصلاًاوففف
ویو جولیا:
واییییییییییی ینی این جونگ کوکه پشمامممم اصلاً هر حرفی زدم تاحالا گوه خوردممممم ببین اصلا پی پی خوردم چرا این انقدر جذاااب شده
کوک:به به خانم زیبا رو
جولیا:به به آقای جذاب
جولیا:نگفتی میای این طرفا
کوک:حالا میبینی که امدم
جولیا:بله معلومه
جولیا:حالا چرا الان امدی شرکت
کوک:گفتم میخوام زیبا ترین دختر جهان رو ببینم
جولیا:اوهه بابا نکشیمون
کوک:😅
جولیا:بریم خونه
کوک:بریم
داشتیم میرفتیم بیرون از شرکت دوتا پسر بخاطر لباس کوتاهم بهم تیکه انداختن.
جونگ کوک هم انقدر عصبی شد زد دوتاشونو به فاک داده من انقدر ترسیده بودم که یه وقت بلایی سرش نیاد اصلا خودم مهم نیستم فقط جونگ کوک هیچیش نشه وفقط هم به عنوان دختر عموش (آره جونه عمت اگه دروغ بگی)
بعد دوتامون سوار ماشین هامون شدیم و رفتیم خونه
رسیدیم خونه جونگ کوک همه جاش خونی بود
>:هییییی پسرم خوبی
(٪مامان کوک)
٪:پسرمم خوبیییی حالت خوبه
*:عموجان حالت خوبههه
!:جونگ کوک جان حالت خوبه جولیا تو کاری کردی؟
جولیا:نه بخدا
کوک:اصلا تقصیرجولیا نیست
(همه باهم):پس چی شدهه
کوک:یکی به جولیا تیکه انداختن منم عصبانی شدم زدم طرفو به فا...
جولیا: به رحمت خدا داد
حالا که چیزی نشده ما دوتا میریم بالا تو اتاق من فعلا
!:مواظب باشید کاری نکنید
جولیا:ماماااان
کوک:چرا دروغ شاید کردین
جولیا:کوووووک
کوک:هااااا
جولیا:مرض
همه یهویی زدن زیر خنده به کارای مادوتا
کوک:امم سلا...
انقدر جذاب شده بود نتونستم ادامه ی حرفم رو بزنم خیلی سکسی شده اصلاًاوففف
ویو جولیا:
واییییییییییی ینی این جونگ کوکه پشمامممم اصلاً هر حرفی زدم تاحالا گوه خوردممممم ببین اصلا پی پی خوردم چرا این انقدر جذاااب شده
کوک:به به خانم زیبا رو
جولیا:به به آقای جذاب
جولیا:نگفتی میای این طرفا
کوک:حالا میبینی که امدم
جولیا:بله معلومه
جولیا:حالا چرا الان امدی شرکت
کوک:گفتم میخوام زیبا ترین دختر جهان رو ببینم
جولیا:اوهه بابا نکشیمون
کوک:😅
جولیا:بریم خونه
کوک:بریم
داشتیم میرفتیم بیرون از شرکت دوتا پسر بخاطر لباس کوتاهم بهم تیکه انداختن.
جونگ کوک هم انقدر عصبی شد زد دوتاشونو به فاک داده من انقدر ترسیده بودم که یه وقت بلایی سرش نیاد اصلا خودم مهم نیستم فقط جونگ کوک هیچیش نشه وفقط هم به عنوان دختر عموش (آره جونه عمت اگه دروغ بگی)
بعد دوتامون سوار ماشین هامون شدیم و رفتیم خونه
رسیدیم خونه جونگ کوک همه جاش خونی بود
>:هییییی پسرم خوبی
(٪مامان کوک)
٪:پسرمم خوبیییی حالت خوبه
*:عموجان حالت خوبههه
!:جونگ کوک جان حالت خوبه جولیا تو کاری کردی؟
جولیا:نه بخدا
کوک:اصلا تقصیرجولیا نیست
(همه باهم):پس چی شدهه
کوک:یکی به جولیا تیکه انداختن منم عصبانی شدم زدم طرفو به فا...
جولیا: به رحمت خدا داد
حالا که چیزی نشده ما دوتا میریم بالا تو اتاق من فعلا
!:مواظب باشید کاری نکنید
جولیا:ماماااان
کوک:چرا دروغ شاید کردین
جولیا:کوووووک
کوک:هااااا
جولیا:مرض
همه یهویی زدن زیر خنده به کارای مادوتا
۵.۹k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.