عشقی که بهم دادی
"part 78"
فقط میخواستم برای چند لحظه هم که شده احساس آرامش کنم
پشت سر هم نفس عمیق میکشیدم
که با شنیدن صدای یکی تو گوشم نفسم حبس شد
_ا.ت من چطوره؟
چرخیدم سمتش و تا خنده گفتم
+تهیونگ کی اومدی؟
_دیدمت که از شرکت زدی بیرون وقتی نشستی خواستم نگاهت...
*از زبان تهیونگ
نمیدونم چرا ناخواسته حرفمو خوردم
_حتما جانگ هی انقدر اذیتت کرده که زدی بیرون
+حرفاش آزار دهنده س خیلیییی...بهم گفت فردا قراره تفدیل نیرو کنه...دلم برای بچه های تیمم میسوزه که بدون تقصیر باید اخراج شن تا چندتا کارنابلد جاشونو بگیرن...تیم من بهترینه
_نترس...بعد اخراج شدن اینا فقط کمتر از یک هفته وقت میخوام تا اون عوضی رو سر جاش بشونم
+ممنون که کنارمی(لبخند)
انگاری زبونم واسه حرفای حتی یکم عاشقانه قفل کرده بود
داشتم به مِن مِن کردن میوفتادم
+تهیونگ...چیه؟...چیزی شده؟
_نه...نظرت چیه ببرمت یه رستوران خوب...هوم؟
+قبوله
_پس بزن بریم
با دستم ماشینو نشون دادم
_ماشین اونجاس
*از زبان جانگ هی
بلاخره وقت انتقام رسیده
لذت میبرم وقتی ا.ت زیر دستمه و زجر کشیدنشو میبینم
وقتی حکم اخراجشو ببینه قیافه ش دیدنیه
گوشیم زنگ خورد
٪چیه باز؟
؛ قربان...آقای کیم تهیونگ خانم کیم رو بیرون دیدن و باهم خوش و بش کردن...بعدش سوار ماشین آقای کیم شدن و رفتن
٪هومممممم...که اینطور...برو تعقیبش...مژده گونیتم بامن
؛چشم قربان
تماسو قطع کردم و پوزخندی زدم...که اینطور
پس اونا قرار میذارن
قهقه ی بلندی زدم
(نمیدونم...عمق فاجعه ی عوضی بودن جانگ هی رو درک میکنین یا نه)
هیچوقت حتی فکر اینکه تهیونگ با ا.ت قرار بذاره به سرم نزده بود
فرصت خوبیه که از این برای اخراج ا.ت استفاده کنم
اونم با یه خبری که کلی سر و صدا راه بندازه
کسی که با مدیر عامل شرکت اس تی صنمی داره سوژه خوبی واسه خبرگزاري ها میشه
به پسره ای که رفته دنبالشون پیام دادم
{تا میتونی ازشون عکس و فیلم واضح بگیر...}
فقط میخواستم برای چند لحظه هم که شده احساس آرامش کنم
پشت سر هم نفس عمیق میکشیدم
که با شنیدن صدای یکی تو گوشم نفسم حبس شد
_ا.ت من چطوره؟
چرخیدم سمتش و تا خنده گفتم
+تهیونگ کی اومدی؟
_دیدمت که از شرکت زدی بیرون وقتی نشستی خواستم نگاهت...
*از زبان تهیونگ
نمیدونم چرا ناخواسته حرفمو خوردم
_حتما جانگ هی انقدر اذیتت کرده که زدی بیرون
+حرفاش آزار دهنده س خیلیییی...بهم گفت فردا قراره تفدیل نیرو کنه...دلم برای بچه های تیمم میسوزه که بدون تقصیر باید اخراج شن تا چندتا کارنابلد جاشونو بگیرن...تیم من بهترینه
_نترس...بعد اخراج شدن اینا فقط کمتر از یک هفته وقت میخوام تا اون عوضی رو سر جاش بشونم
+ممنون که کنارمی(لبخند)
انگاری زبونم واسه حرفای حتی یکم عاشقانه قفل کرده بود
داشتم به مِن مِن کردن میوفتادم
+تهیونگ...چیه؟...چیزی شده؟
_نه...نظرت چیه ببرمت یه رستوران خوب...هوم؟
+قبوله
_پس بزن بریم
با دستم ماشینو نشون دادم
_ماشین اونجاس
*از زبان جانگ هی
بلاخره وقت انتقام رسیده
لذت میبرم وقتی ا.ت زیر دستمه و زجر کشیدنشو میبینم
وقتی حکم اخراجشو ببینه قیافه ش دیدنیه
گوشیم زنگ خورد
٪چیه باز؟
؛ قربان...آقای کیم تهیونگ خانم کیم رو بیرون دیدن و باهم خوش و بش کردن...بعدش سوار ماشین آقای کیم شدن و رفتن
٪هومممممم...که اینطور...برو تعقیبش...مژده گونیتم بامن
؛چشم قربان
تماسو قطع کردم و پوزخندی زدم...که اینطور
پس اونا قرار میذارن
قهقه ی بلندی زدم
(نمیدونم...عمق فاجعه ی عوضی بودن جانگ هی رو درک میکنین یا نه)
هیچوقت حتی فکر اینکه تهیونگ با ا.ت قرار بذاره به سرم نزده بود
فرصت خوبیه که از این برای اخراج ا.ت استفاده کنم
اونم با یه خبری که کلی سر و صدا راه بندازه
کسی که با مدیر عامل شرکت اس تی صنمی داره سوژه خوبی واسه خبرگزاري ها میشه
به پسره ای که رفته دنبالشون پیام دادم
{تا میتونی ازشون عکس و فیلم واضح بگیر...}
۴.۱k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.