اهنگ پیانو پارت ۱ 🎵🎼 (:
[ علامت یونا + ]
+ صبح با صدایه آلارم گوشیم پاشدم رفتم یه دوش گرفتم و اومدم لباس پوشیدم( اسلاید ۳) و موهامو بالا بستم یه میکاپ ساده کردم و کیفمو برداشتم و راه افتادم سمت دانشگاه.
* چند مین بعد *
+ رسیدم وارد شدم داشتم میرفتم سمت دفتر مدیر تا خودمو معرفی کنم که یهو یه نفر پرید رو کولم برگشتم دیدم یه دختر کیوت( اسلاید ۲ ) بود ....
[ علامت دختره × بچه ها اسم دختره انورا ست ]
× سلام ! ( ذوق *)
+ ام سلام ! 🥰
× اسمت چیه ؟ میایی دوست بشیم ؟ تازه واردی ؟
+ بابا آرومتر من اسمم پارک یوناس و بله چون من دوستی ندازم و بله من تازه واردم .
× آهان خب من انورام .
+ خوشبختم !
× بیا بریم کلاس رو بهت نشون بدم .
+ مگه مدیر منو دیده ؟
× نه ولی بهم گفت ببرمت کلاس .
+ آهان باشه بریم .
با انورا راه افتادیم و وارد کلاس شدیم منو برد جایی که خودش میشست.
× بیا من اینجا میشینم اگه مشکلی نداره توعم بیا .
+ نه بابا میام 😂
ام یه سوال ؟
× بپرس ؟
+ اینجا اولین دانشگاهی هست که قلدر نداره ؟
× نه این دانشگاه قلدر داره ولی یهو ناپدید شد .
+ یعنی چی ناپدید شد .
× ناپدید شد دیگه !
+ آهان خب میتونی از قلدر واسم بگی ؟
× خب یه گروه ۷ نفره بود ( بچه ها یادم رفت تو معرفی اعضا رو بگم اعضا هم هستن ) اسماشون هم کیم نامجون کیم سوکجین مین یونگی جانگ هوسوک پارک جیمین کیم تهیونگ جئون جونگ کوکه اونا قلدر مدرسه بودن ولی یه قلدر عادی نه اونا همشون شیطان بودن تا اینکه مدیر مدرسه تونست اونا رو تویه پیانو زندانی کنه و اونا الان زندانی هستن .
+ اوه چه داستانی !
× آره 😂😂
+ مشغول صحبت بودیم که استاد اومد من خودمو به گفته ی استاد معرفی کردم و اونم درس رو شروع کرد .
* بعد کلاس *
× یونا پاشو بریم یه چیزی بخوریم گشنمه!
+ ام باشه بریم .
با انورا راه افتادیم ......
ادامه دارد ......
+ صبح با صدایه آلارم گوشیم پاشدم رفتم یه دوش گرفتم و اومدم لباس پوشیدم( اسلاید ۳) و موهامو بالا بستم یه میکاپ ساده کردم و کیفمو برداشتم و راه افتادم سمت دانشگاه.
* چند مین بعد *
+ رسیدم وارد شدم داشتم میرفتم سمت دفتر مدیر تا خودمو معرفی کنم که یهو یه نفر پرید رو کولم برگشتم دیدم یه دختر کیوت( اسلاید ۲ ) بود ....
[ علامت دختره × بچه ها اسم دختره انورا ست ]
× سلام ! ( ذوق *)
+ ام سلام ! 🥰
× اسمت چیه ؟ میایی دوست بشیم ؟ تازه واردی ؟
+ بابا آرومتر من اسمم پارک یوناس و بله چون من دوستی ندازم و بله من تازه واردم .
× آهان خب من انورام .
+ خوشبختم !
× بیا بریم کلاس رو بهت نشون بدم .
+ مگه مدیر منو دیده ؟
× نه ولی بهم گفت ببرمت کلاس .
+ آهان باشه بریم .
با انورا راه افتادیم و وارد کلاس شدیم منو برد جایی که خودش میشست.
× بیا من اینجا میشینم اگه مشکلی نداره توعم بیا .
+ نه بابا میام 😂
ام یه سوال ؟
× بپرس ؟
+ اینجا اولین دانشگاهی هست که قلدر نداره ؟
× نه این دانشگاه قلدر داره ولی یهو ناپدید شد .
+ یعنی چی ناپدید شد .
× ناپدید شد دیگه !
+ آهان خب میتونی از قلدر واسم بگی ؟
× خب یه گروه ۷ نفره بود ( بچه ها یادم رفت تو معرفی اعضا رو بگم اعضا هم هستن ) اسماشون هم کیم نامجون کیم سوکجین مین یونگی جانگ هوسوک پارک جیمین کیم تهیونگ جئون جونگ کوکه اونا قلدر مدرسه بودن ولی یه قلدر عادی نه اونا همشون شیطان بودن تا اینکه مدیر مدرسه تونست اونا رو تویه پیانو زندانی کنه و اونا الان زندانی هستن .
+ اوه چه داستانی !
× آره 😂😂
+ مشغول صحبت بودیم که استاد اومد من خودمو به گفته ی استاد معرفی کردم و اونم درس رو شروع کرد .
* بعد کلاس *
× یونا پاشو بریم یه چیزی بخوریم گشنمه!
+ ام باشه بریم .
با انورا راه افتادیم ......
ادامه دارد ......
۳.۴k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.