part 34 وقتی عاشق پسر عموت شدی

part 34 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 34
(چند روز بعد)
ویو لونا
از خواب بیدار شدم رفتم کارای لازم رو انجام دادم که یهو دوباره حالم بد شده سریع رفتم تو دسشویی بالا اوردم و بعد اومدم بیرون
+چرا این چند روز حالم یه بعد میشه
+واییی نکنه حاملم
+نه بابا
+ولی اگه باشم چی
+صبر کن
رفتم پایین دیدم همه دارن صبحونه میخورن
م.ل: دخترم بیا صبحونه
+باشه
رفتم سرمیز دوباره داست حالم بعد میشد که
+مامان من اشتها ندارم
م.ل: تو که چیز نخوردی
+مامان خب گشنم نیست
م.ل:باشه
سریع از سرمیز رفتم بیرون به سمت آشپز خونه رفتم
+اجوما
#بله
+میشه یه لحظه بیای
#باشه
#چی دخترم
+اجوما میشه. ایم بیبی چک بگیری
#چی دخترم
#بیبی چک برای چی
+اجوما تروخدا
#باشه
+مرسی فقط کسی نفهمه
#باشه
اجوما رفت بعد چند دقیقه اومد
#بیا دخترم
+مرسی
سریع رفتم تو دسشویی تست رو انجام دادم اومدم بیرون منتظر جواب تست بودم که بعد چند دقیقه دیدم دوخط شد
+یعنی چی من.. من حاملم
از خوش حال نمیدوستم چیکار کنم که اجوما اومد
#چیشد دخترم
+اجوما من حاملم
#واییی دخترم مبارک باشه
+مرسی
سریع از دسشویی اومدم بیرون
م.ل: چیزی شده
+نه
م.ل: پس چرا انقدر خوش حالی
+میگم چیزی نشده
م.ل: باشه
سریع رفتم تو اتاقم گوشمو برداشتم زنگ زدم به ته که برداشت
_سلام خانوم خانوما
+سلام
_چطوری
+خیلی خوبم
_چیشده انقدر خوش حالی
+وایییی ته من حاملم
_چی لونا ببینم راست میگی
+اره
_یعنی من بابا شدم هوراااا
+یواش گوشم کر شد
_ببخشید حالا مراقب خودت باشه
+چشم حتما
_خداحافظ
+خداحافظ
گوشمو قطع کردم که داد زدم
+کوککککک(داد)
=چته(داد)
+بیا تو اتاقم(داد)
=نمیام(داد)
+کار مهمی هست(داد)
=باشه(داد)
که کوک اومد تو اتاقم
+در رو ببند