ازدواج اجباری پارت 2
زنگ زدم به نارا بعد دو بوغ جواب داد
نارا: سلام جیگر
آنا: با مادر پدرت حرف زدی اجازه دادن
نارا: آره خواهر اجازه دادن
آنا: پس ببین تو با ماشین من بیا که آیسر آنوک هستن
نارا: اوکی جیگر کی میایی دنبالم
آنا: بیست دقیقه دیگه اونجام
نارا: اوکی ملکه جون
آنا: باشه کاری نداری ملکه الیزابت
نارا: نه ملکه آنا
آنا: پس خداحافظ ملکه نارا
نارا: خدافظ جیگر
آنا وسایلم رو از قبل جمع کرده بودم فقط مونده بود که وسایل بهداشتیم رو بردارم برداشتم لنزم رو هم برداشتم یادم اومد که لبتابم و آیپدم هدفون و شارژر هارو بر نداشتم پس آجوما رو صدا زدم گفتم که به لوک بگه ماشینم رو آماده کنه رفت ماشین رو آماده کرد که صدای آیسر آنوک بلند شد
آنوک: یاااا آنا نمی خوای بیایی
آنا: اومدم
آیسر: باشه.. فقط تام و کاوین و جیمین باهم میرن
آنا: اوکی خوشکلم
آنوک: یااا من خوشکلت نیستم
آنا: چرا ملکه خانم تو از آنجلینا جولی هم قشنگ تری
آنوک: معلومه
آیسر: اوخ اوخ دخترا بریم که دیر شد
آنا: بریم...... ادامه دارد... امیدوارم دوستش داشته باشید
اسلاید دوم ماشین آنا اسلاید سوم ماشین تهیونگ اسلاید چهارم ماشین جونگکوک اسلاید پنجم ماشین کاوین اسلاید ششم ماشین یونگی...
نارا: سلام جیگر
آنا: با مادر پدرت حرف زدی اجازه دادن
نارا: آره خواهر اجازه دادن
آنا: پس ببین تو با ماشین من بیا که آیسر آنوک هستن
نارا: اوکی جیگر کی میایی دنبالم
آنا: بیست دقیقه دیگه اونجام
نارا: اوکی ملکه جون
آنا: باشه کاری نداری ملکه الیزابت
نارا: نه ملکه آنا
آنا: پس خداحافظ ملکه نارا
نارا: خدافظ جیگر
آنا وسایلم رو از قبل جمع کرده بودم فقط مونده بود که وسایل بهداشتیم رو بردارم برداشتم لنزم رو هم برداشتم یادم اومد که لبتابم و آیپدم هدفون و شارژر هارو بر نداشتم پس آجوما رو صدا زدم گفتم که به لوک بگه ماشینم رو آماده کنه رفت ماشین رو آماده کرد که صدای آیسر آنوک بلند شد
آنوک: یاااا آنا نمی خوای بیایی
آنا: اومدم
آیسر: باشه.. فقط تام و کاوین و جیمین باهم میرن
آنا: اوکی خوشکلم
آنوک: یااا من خوشکلت نیستم
آنا: چرا ملکه خانم تو از آنجلینا جولی هم قشنگ تری
آنوک: معلومه
آیسر: اوخ اوخ دخترا بریم که دیر شد
آنا: بریم...... ادامه دارد... امیدوارم دوستش داشته باشید
اسلاید دوم ماشین آنا اسلاید سوم ماشین تهیونگ اسلاید چهارم ماشین جونگکوک اسلاید پنجم ماشین کاوین اسلاید ششم ماشین یونگی...
۹۲۱
۱۲ آبان ۱۴۰۳