عشق فراموش شده پارت15
زنعموم رف سمت یونا محکم بغلش کرد گف خدایا هانا دخترم خوشگل بودی خوشگلترم شدی؟ 🥺 ولی هانا تو قدت خیلی بلند بود انگار اب رفتی همون موقع اندازه من بودی الان از منم کوتاه تری
یونا داشت اینجوری نگاش میکرد😦
هممون بزور داشتیم خندمون رو کنترل میکردیم زنعموم برگشت سمت من گف این اقای جذاب کین؟ عموم خواس بگه که هانا منم ، منم پریدم وسط حرفش چیزه من دوس پسرههانام
زنعموم زد به شونه یونا گفت: هانا دخترم عجب سلیقه ای داری این چرا انقد جذابه اخه قلبم براش رف داشت یواش پیشه یونا میگفت که شما نشنوین ولی شما شنیدین، مثله بمب ساعتی بودین هرلحظه ممکن بود از خنده منفجر بشید که زنعموت به طرفت اومد دستشو اوورد حلو گفت: من زنعموی هانام خوشبختم، صدات رو تغییر دادی باصدای بم گفتی
هانا: من هم دوس پسر هانا یون هیونجین هستم(همه از تغییر صدات کپ کرده بودن همشون اینجوری نگات میکردن😦)
بعد اروم بوسه ای به دسته زنعموت زدی صورتش قرمز شد، یواش
گفت:وای چقد جنتلمن هانا عجب سلیقه ای داره
همین کافی بود تا عین بمب ساعتی بترکیم هممون حتی عموم بابام و بابابزرگم داشتیم جر میخوردین از خنده
زنعموت گف: چیشدع؟
سونگ هو: مامان وای مردم ایی دلم(🤣)
زنعمو: اینجا چخبره چرا دارین میخندین
بابابزرگ: عروس گلم به تو میخندیم(😂)
زنعمو: مگه من خنده دارم؟
هیون بین: اخه اون پسر جذابه که گفتی هانایه اصلیه
زنعمو: چییی نگات کرد نع بابا هانا اینجوری نبود استایلش صداش هم صدای هانا بود؟(😄)
هانا: زنغمو چقد جنتلمنم نع؟(🤣🤣)
زنعمو گیج داشت نگاتون میکرد
یونا داشت اینجوری نگاش میکرد😦
هممون بزور داشتیم خندمون رو کنترل میکردیم زنعموم برگشت سمت من گف این اقای جذاب کین؟ عموم خواس بگه که هانا منم ، منم پریدم وسط حرفش چیزه من دوس پسرههانام
زنعموم زد به شونه یونا گفت: هانا دخترم عجب سلیقه ای داری این چرا انقد جذابه اخه قلبم براش رف داشت یواش پیشه یونا میگفت که شما نشنوین ولی شما شنیدین، مثله بمب ساعتی بودین هرلحظه ممکن بود از خنده منفجر بشید که زنعموت به طرفت اومد دستشو اوورد حلو گفت: من زنعموی هانام خوشبختم، صدات رو تغییر دادی باصدای بم گفتی
هانا: من هم دوس پسر هانا یون هیونجین هستم(همه از تغییر صدات کپ کرده بودن همشون اینجوری نگات میکردن😦)
بعد اروم بوسه ای به دسته زنعموت زدی صورتش قرمز شد، یواش
گفت:وای چقد جنتلمن هانا عجب سلیقه ای داره
همین کافی بود تا عین بمب ساعتی بترکیم هممون حتی عموم بابام و بابابزرگم داشتیم جر میخوردین از خنده
زنعموت گف: چیشدع؟
سونگ هو: مامان وای مردم ایی دلم(🤣)
زنعمو: اینجا چخبره چرا دارین میخندین
بابابزرگ: عروس گلم به تو میخندیم(😂)
زنعمو: مگه من خنده دارم؟
هیون بین: اخه اون پسر جذابه که گفتی هانایه اصلیه
زنعمو: چییی نگات کرد نع بابا هانا اینجوری نبود استایلش صداش هم صدای هانا بود؟(😄)
هانا: زنغمو چقد جنتلمنم نع؟(🤣🤣)
زنعمو گیج داشت نگاتون میکرد
۱۲.۵k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.