جنگ برای تو ( پارت 41)

طبیب اومد
سوریو باعث تعجب شدید طبیب شده بود، یه بیماری ناشناخته، چی میتونست باشه؟ طبیب با این همه سال سابقه ی کاری بازم نمیتونست این بیماریو تشخیص بده
اصلا معلوم نبود اون بیماریه یا سم
اون چیزی بود که فقط تونست سوریو رو درگیر کنه

طبیب : سرورم.... من
جونگ کوک : توچی
طبیب: بیماری ایشون برای من یه چیز نا آشناست
جونگ کوک : یعنی چی؟ چی میگی، درمانش کن
طبیب : من تا بیماری رو تشخیص ندم نمیتونم راهی برای درمانش پیدا کنم
جونگ کوک : خب به نظرت چی میتونه باشه؟
طبیب : اصلا معلوم نیست
جونگ کوک : چجوری باید درمانش کنیم
طبیب : من... اونو به عنوان سم درنظر میگیرم و داروهای درمان سم رو بهشون میدم
جونگ کوک : براش ضرری نداره؟
طبیب: نه سرورم
جونگ کوک : خیلی خب پس کارتو شروع کن
سونگ هو ( محافظ جونگ کوک)
سرورم ،امپراطور دستور دادن به جلسه ی وزرا برید
جونگ کوک : سونگ هو تو شرایطو نمیبینی؟
سونگ هو: ببخشید سرورم ولی امپراطور تاکید کردن که حتما جلسه رو شرکت کنید
جونگ کوک : خیلی خب... برو میام
سان... تو حواست به سوریو باشه
سان : باشه تو برو
حواست به رفتارت باشه
جونگ کوک : خیلی خب من میرم.....