پارت سوم : آرامگاه

× آروم باش اومه دیگه گریه نکن .. دوست داری بریم پیش سوفیا ؟
# * سر تکان دادن آروم *
× خب پس پاشو بریم
■ کجا میرید گوجو سنسه ؟
× * لبخند پهن * منو اومه یکم کار داریم میریم اونا رو انجام بدیم
+ دوستان الان دارید به این فکر میکنید اون روز که گتو سوفیا رو منفجر کرد جنازه ای نموند برای همین دقیقه همون تیکه ای که خون سوفیا ریخته شده بود رو قبر درست کردن و کل خونه رو ارام گاه سوفیا گذاشتن تا یاد و خاطره سوفیا همیشه زنده باشه
+ اومه رفت صندلی عقب ماشین دراز کشید و چشماشو بست گوجو هم رانندگی کرد
× اومه یکم آب میخوای ؟
# نه چیزی نمی خورم
× باشه * لبخند اروم *
× اومه انقدر خودتو نابود نکن .. با سیگار کشیدن با غصه خوردن با هر شب گریه کردن هیچ وقت سوفیا بر نمیگرده
× مگه یادت نمیاد سوفیا همیشه میگفت از گریه کردن دیگران غصه میخوره پس خواهش میکنم دیگه گریه نکن اومه
# باشه ..نگران نباش من خوبم
+ میا شیشه ماشین رو پایین کشید و سیگار کشید
× تو اصلا حرف های منو متوجه نمیشی اومه ...
× با تو اممم دارم بهت میگم اون سیگار کوفتی رو نکش
+ گوجو ماشین رو نگه داشت و سیگار رو از میا گرفت و دوباره رانندگی کرد
× پیاده شو رسیدیم
+ اومه با دیدن اون خونه دوباره گریش گرفت...
+ اومه رفت بالا سر قبر سوفیا و کنار قبر سوفیا نشست
# سوفیا حالت خوبه ؟ چخبر عزیزم؟ درد نداری عزیزم؟ نگران نباش من هرگز تنهات نمیزارم
+ دوستان گوجو دقیقا مثل عکس پارت بالا سر قبر سوفیا ایستاده بود
+ گوجو کنار قبر سوفیا نشست و گل ها رو روی قبر سوفیا چید
× پاشو اومه .. پاشو عزیزم اینجا نشستن بیشتر داغ دلتو تازه میکنه حرف منو گوش کن بلند شو بریم خونه
# نه .. نه
× * گوجو اومه رو پرنسسی بغل کرد و گذاشت داخل ماشین *
# چشم های خیسم رو بستم و خوابیدم *