پارت۴۸
پارت۴۸
چاهانا: اولا ولم کن دوما مگه چن نفرن که جا برام بمونه یا نه بیشور گاو
یون: اوکی برو
بعد منو ول کرد د پشتش رو بهم کرد.
چاهانا: باشه
یون: تو نفهمیدی که مایکل و لیانا و رزی و جک باهم تو
رابطه ان.
چاهانا: خوب باشن به تو و من چه
یون برگشت و با دوتا انگشت کوبید تو سرم.
یون: دختره ی باهوش تو اصن چجوری مغز کلاسی
خو من تنها خوابیدم. اونا در و قفل کردن
چاهانا: چرا قفل!؟
یون: چون گاون:)🐄!
چاهانا: مرسی کامل توضیح دادی واقعن
یون: اصن برو ولی قفله
چاهانا: مگه تو خونت از بقیه رنگین تره تنها میخابی
یون: آره رنگینه...عادت ندارم کنار کسی بخوابم
بلند شدم و از اتاق رفتم بیرون. قلبم میکوبید به سینه ام.
رفتم سمت اتاق بچه ها ولی در قفل بود گفته ی یون گاو درست بود. با عصبانیت برگشتم تو اتاق که دیدم یون خوابه
رفتم سمتش
چاهانا: هوی آقا گاوه ی چشم رنگی خوابی؟
دستمو بردم سمت موهاش و کشیدم که چشماش رو سریع باز کرد
یون: خو وحشی چیکار میکنی هانننن
چاهانا: من کجا باید بخوابم قفل بود در اتاق.
یون: رو سر من چه بدونم برو یه جا بخواب دیه.
چاهانا: بز
یون : تویی.
برگشتم برم که کشیدم و انداختم کنار خودش.
چاهانا: منو با عشقت اشتباه گرفتی دیه
یون: نوچ اتفاقا تو خودشی
چاهانا: هانننننننننننننن
همچین گفتم هان که فکم درد گرفت
یون: آروم.
بعد همینجوری بهم زل زد
یون:خیالِت حضورِ خیلیارو سه هیچ میزنه چاهانا
من عاشقت شدم
چاهانا: تو یه شب
یون: همیشه از دور حواسم بهت بود و وقتی از مدرسه میومدی بیرون و مثل بچه ها ذوق میکردی
چاهانا: تو مگه درس میخونی
یون: هوم...
چاهانا: اولا ولم کن دوما مگه چن نفرن که جا برام بمونه یا نه بیشور گاو
یون: اوکی برو
بعد منو ول کرد د پشتش رو بهم کرد.
چاهانا: باشه
یون: تو نفهمیدی که مایکل و لیانا و رزی و جک باهم تو
رابطه ان.
چاهانا: خوب باشن به تو و من چه
یون برگشت و با دوتا انگشت کوبید تو سرم.
یون: دختره ی باهوش تو اصن چجوری مغز کلاسی
خو من تنها خوابیدم. اونا در و قفل کردن
چاهانا: چرا قفل!؟
یون: چون گاون:)🐄!
چاهانا: مرسی کامل توضیح دادی واقعن
یون: اصن برو ولی قفله
چاهانا: مگه تو خونت از بقیه رنگین تره تنها میخابی
یون: آره رنگینه...عادت ندارم کنار کسی بخوابم
بلند شدم و از اتاق رفتم بیرون. قلبم میکوبید به سینه ام.
رفتم سمت اتاق بچه ها ولی در قفل بود گفته ی یون گاو درست بود. با عصبانیت برگشتم تو اتاق که دیدم یون خوابه
رفتم سمتش
چاهانا: هوی آقا گاوه ی چشم رنگی خوابی؟
دستمو بردم سمت موهاش و کشیدم که چشماش رو سریع باز کرد
یون: خو وحشی چیکار میکنی هانننن
چاهانا: من کجا باید بخوابم قفل بود در اتاق.
یون: رو سر من چه بدونم برو یه جا بخواب دیه.
چاهانا: بز
یون : تویی.
برگشتم برم که کشیدم و انداختم کنار خودش.
چاهانا: منو با عشقت اشتباه گرفتی دیه
یون: نوچ اتفاقا تو خودشی
چاهانا: هانننننننننننننن
همچین گفتم هان که فکم درد گرفت
یون: آروم.
بعد همینجوری بهم زل زد
یون:خیالِت حضورِ خیلیارو سه هیچ میزنه چاهانا
من عاشقت شدم
چاهانا: تو یه شب
یون: همیشه از دور حواسم بهت بود و وقتی از مدرسه میومدی بیرون و مثل بچه ها ذوق میکردی
چاهانا: تو مگه درس میخونی
یون: هوم...
۱۱.۲k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.