Family members
پارت ۱۶
ب.پ/ک: خیلیم عجیبه نه! ( یونا تو بغلم بود)..دوستای کوک پشت سرم اومدن*.. کوک عروست خیلی زبون نفهمه!
کوک: یونا رو بده من داری میترسونیش
ب.پ/ک: ولی شبیه توعه ها..میتونیم تغییر جنسیت...( با خوابونده شدن سیلی از طرف کوک حرفم تو دهنم ماسید)
کوک: خفه شو ( داد) تو حق نداری راجب دخترم اینطوری حرف بزنی!
یونا: زدن زیر گریه*
کوک: یونا رو از بابا بزرگ گرفتم و سعی کردم آرومش کنم* ببخشید بابایی!
لایلا: از کجا فهمیدید ما اینجاییم
ب.پ/ک؛ تعقیب!
کوک: لایلا چه انتظاری داشتی؟..یک پوست
ب.پ/ک: حرف دهنتو بفهم بچه!.. الانم مثل بچه آدم میرید خونه هاتون تو سئول..یادتون رفته اینجا خونه منه
کوک: نمیخواستم دعوا بندازم* مایه ننگ منه که شما تو خانواده مونی موقع مرگت خدا و شکر میکنم و دعا میکنم زودتر بمیری!
ب.پ/ک: مایه افتخارمه!
یاسو: مامان داریم کجا میریم؟
ب.پ/ک: به به چه دختر نازی!
سوجین: نزدیک دخترم بشید احترام براتون نمیذارم بمونه! ( بغض)
ب.پ/ک: پوز خند* کوک یکم از دوستت تهیونگ و جیمین و جیهوپ یاد بگیر که خانوماشون براشون پسر آورده..یکم یاد بگیر
کوک: متاسفم ولی من مثل تو هرزه نیستم!
ب.پ/ک: میخواستم به کوک سیلی بزنم که با داد ا/ت به خودم اومدم*
ا/ت: بسه دیگه آبرومون رو بردین به قول کوک مایه ننگ خانواده این!
ب.پ/ک: بسه دیگه...خانوادگی مثل همین*. همه تون گمشید بیرون*
اعضا: بعدا میبینمتون
کوک: ماهم همینطور..خداحافظ بابا بزرگ شما هم زحمت کشیدن و ریدین تو تعطیلاتمون نگران نباشید ما هم میریم خونمون..
ب.پ/ک: خیلیم عجیبه نه! ( یونا تو بغلم بود)..دوستای کوک پشت سرم اومدن*.. کوک عروست خیلی زبون نفهمه!
کوک: یونا رو بده من داری میترسونیش
ب.پ/ک: ولی شبیه توعه ها..میتونیم تغییر جنسیت...( با خوابونده شدن سیلی از طرف کوک حرفم تو دهنم ماسید)
کوک: خفه شو ( داد) تو حق نداری راجب دخترم اینطوری حرف بزنی!
یونا: زدن زیر گریه*
کوک: یونا رو از بابا بزرگ گرفتم و سعی کردم آرومش کنم* ببخشید بابایی!
لایلا: از کجا فهمیدید ما اینجاییم
ب.پ/ک؛ تعقیب!
کوک: لایلا چه انتظاری داشتی؟..یک پوست
ب.پ/ک: حرف دهنتو بفهم بچه!.. الانم مثل بچه آدم میرید خونه هاتون تو سئول..یادتون رفته اینجا خونه منه
کوک: نمیخواستم دعوا بندازم* مایه ننگ منه که شما تو خانواده مونی موقع مرگت خدا و شکر میکنم و دعا میکنم زودتر بمیری!
ب.پ/ک: مایه افتخارمه!
یاسو: مامان داریم کجا میریم؟
ب.پ/ک: به به چه دختر نازی!
سوجین: نزدیک دخترم بشید احترام براتون نمیذارم بمونه! ( بغض)
ب.پ/ک: پوز خند* کوک یکم از دوستت تهیونگ و جیمین و جیهوپ یاد بگیر که خانوماشون براشون پسر آورده..یکم یاد بگیر
کوک: متاسفم ولی من مثل تو هرزه نیستم!
ب.پ/ک: میخواستم به کوک سیلی بزنم که با داد ا/ت به خودم اومدم*
ا/ت: بسه دیگه آبرومون رو بردین به قول کوک مایه ننگ خانواده این!
ب.پ/ک: بسه دیگه...خانوادگی مثل همین*. همه تون گمشید بیرون*
اعضا: بعدا میبینمتون
کوک: ماهم همینطور..خداحافظ بابا بزرگ شما هم زحمت کشیدن و ریدین تو تعطیلاتمون نگران نباشید ما هم میریم خونمون..
۱۵.۰k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.