رمان عشق ممنوعه پارت ۲۰
رفتیم استانبول گردی
داشتیم راه میرفتیم آقا هوس بستنی کرد گفت بیریم بستنی بخوریم
دیا. باشه بریم شیکمو
ارس. بدو بریم
از هولش افتاد تو جوب لباساش یه گ*و*ه کشیده شد
ولی باز به هرحال گفت
ارس. عیب نداره تو برو بستنی بخر من برم لباسامو عوض کنم
دیا. آی خدا باشه
ارسلان لباساشو عوض کردو اومد باهم بستنی خوردیم بعد رفتیم شهربازی و در آخر رفتیم لباس بخریم
ارس. آخ پاهام
دیا. تا نوبت به ما رسید آخ پام؟
ارس.ببخشید خریدتو بکن بریم
خریدامو کردمو رفتیم
لب ساحل که..........
بریدتوخماری
تا پارت بعد
داشتیم راه میرفتیم آقا هوس بستنی کرد گفت بیریم بستنی بخوریم
دیا. باشه بریم شیکمو
ارس. بدو بریم
از هولش افتاد تو جوب لباساش یه گ*و*ه کشیده شد
ولی باز به هرحال گفت
ارس. عیب نداره تو برو بستنی بخر من برم لباسامو عوض کنم
دیا. آی خدا باشه
ارسلان لباساشو عوض کردو اومد باهم بستنی خوردیم بعد رفتیم شهربازی و در آخر رفتیم لباس بخریم
ارس. آخ پاهام
دیا. تا نوبت به ما رسید آخ پام؟
ارس.ببخشید خریدتو بکن بریم
خریدامو کردمو رفتیم
لب ساحل که..........
بریدتوخماری
تا پارت بعد
۱۰.۸k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.