فیک ( میخوام برای تو بمیرم ) پارت ۹

فیک ( میخوام برای تو بمیرم ) پارت ۹

ویو ا/ت
سوار ماشینم کرد و خودش هم رفت نشست

+ فردا آدرس میفرستم یه کامیون هم میفرستم باید جابه‌جا شی
- حالا همین فردا باید باشه؟؟
+ اره
- باشه
سرم را به صندلی تکیه دادم و خسته بودم ( مثل همیشه )
صندلی را داد پایین تر تا من راحت تر بخوابم
.
.
(ده دقیقه بعد)
ویو جونگ کوک

وقتی رسیدیم دیدم که مثل یه فرشته کوچولو سرش را گذاشته و خوابیده
آروم زدم به شونش
+ ا/ت
توی خواب و بیداری بود که گفت هوممم
+ بیدار شو رسیدی
چشماش را باز کرد
- خب دیگه ممنون که منو رسوندی
+ خودت میتونی بری
- آره اوکی ام
+ بزار چسب زخم دارم پات و بیار بالا
پاش و آورد بالا و گذاشت رو صندلی
چسب را باز کردم که گفت
- جونگ کوک خودم میتونم بزنم
+ پات و بیار جلوتر فقط

ویو ا/ت
چطور میتونست آنقدر مهربون باشه
وقتی داشت برام چسب را میچسبوند محو کارش شده بودم
زیبا بود
خیلی آروم انگشتش را روی زخمم کشید که جیغ خفیفی زدم
- مم..ممنونم
+ خب حالا میتونی راحت بری
فردا میبینمت
براش دست تکون دادم و رفتم
رابطه ما الان چی بود
نمی‌دونستم .......

خب دیگه از الان به بعد شرطی

۱۰ لایک
۲۰ کامنت 🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️