بانوی من
بانوی من
تو آن رسوایی مُعَطَّری که دوست دارم خودم را باهات خوشبو کنم
قصیدهی درخشانی هستی که دوست دارم امضای من پات باشد
زبانی هست که طلا و فیروزه تراوش میکنی
پس چگونه میتوانم در میدانهای شهر فریاد نزنم: دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم
چگونه میتوانم خورشیدم را در بطریهایم نگه دارم؟
چگونه میتوانم با تو در پارک قدم بزنم و ماهوارهها کشف نکنند که تو معشوقهام هستی؟
تو آن رسوایی مُعَطَّری که دوست دارم خودم را باهات خوشبو کنم
قصیدهی درخشانی هستی که دوست دارم امضای من پات باشد
زبانی هست که طلا و فیروزه تراوش میکنی
پس چگونه میتوانم در میدانهای شهر فریاد نزنم: دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم
چگونه میتوانم خورشیدم را در بطریهایم نگه دارم؟
چگونه میتوانم با تو در پارک قدم بزنم و ماهوارهها کشف نکنند که تو معشوقهام هستی؟
۷.۴k
۱۹ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.