پارت ۵
پارت ۵
زندگی مافیایی من با پسر عمو خشن 🎚🗡
ویو ا.ت
بابا ی ا.ت: فکردم زنگ زدی که حالم رو بپرسی!
منو مامانت باید می رفتیم پاریس تو هم دیشب هرچی بهت زنگ زدیم جواب ندادی اخرم جونگ کوک اوردت دم در خونه فهمیدم مست بودی برای همین از جونگ کوک درخواست کردم که تو این مدتی که نیستیم تو پیشش باشی اونم قبول کرد
ا.ت: ولی من نمی خوام اینجا باشم
بابای ا.ت: دیگه نمیشه برای جونگ کوک دردسر درست نکنی حالا مراقب خودت هم باش حرف های جونگ کوک هم گوش کن من باید برم خدافظ.
ا.ت: الو الو وایسا.
اهی از سر عصبانیت کشیدم گوشیمو خاموش کردم
و رفتم پایین تا صبحانه بخورم
فلش بک به بعد صبحانه
ا.ت ویو
اه حوصلم سر رفت . آها فهمیدم
ا.ت : جونگ کوک
جونگ کوک : بله
ا.ت: میشه به دوستم بگم بیاد حوصلم سر رفت
جونگ کوک: باش
ا.ت.: یسسس
جونگ کوک.: کیوت خر
ا.ت: چی
جونگ کوک:هیچی
سریع رفتم بالا و زنگ زدم به کای
جاناتان :سلام فندق
ا.ت: سلام شلغم حوصلم سر رفته لوکیشن میفرستم بیا پیشم
جاناتان: باشه بای
ا.ت :بای
خماری😈
شرط :۱۲ لایک
۱۰ کامنت
زندگی مافیایی من با پسر عمو خشن 🎚🗡
ویو ا.ت
بابا ی ا.ت: فکردم زنگ زدی که حالم رو بپرسی!
منو مامانت باید می رفتیم پاریس تو هم دیشب هرچی بهت زنگ زدیم جواب ندادی اخرم جونگ کوک اوردت دم در خونه فهمیدم مست بودی برای همین از جونگ کوک درخواست کردم که تو این مدتی که نیستیم تو پیشش باشی اونم قبول کرد
ا.ت: ولی من نمی خوام اینجا باشم
بابای ا.ت: دیگه نمیشه برای جونگ کوک دردسر درست نکنی حالا مراقب خودت هم باش حرف های جونگ کوک هم گوش کن من باید برم خدافظ.
ا.ت: الو الو وایسا.
اهی از سر عصبانیت کشیدم گوشیمو خاموش کردم
و رفتم پایین تا صبحانه بخورم
فلش بک به بعد صبحانه
ا.ت ویو
اه حوصلم سر رفت . آها فهمیدم
ا.ت : جونگ کوک
جونگ کوک : بله
ا.ت: میشه به دوستم بگم بیاد حوصلم سر رفت
جونگ کوک: باش
ا.ت.: یسسس
جونگ کوک.: کیوت خر
ا.ت: چی
جونگ کوک:هیچی
سریع رفتم بالا و زنگ زدم به کای
جاناتان :سلام فندق
ا.ت: سلام شلغم حوصلم سر رفته لوکیشن میفرستم بیا پیشم
جاناتان: باشه بای
ا.ت :بای
خماری😈
شرط :۱۲ لایک
۱۰ کامنت
۱۱.۵k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.