✍در قرآن یكصد و چهل مرتبه، كلماتى از ریشه ى «سِلْم» بكار
✍در قرآن یكصد و چهل مرتبه، كلماتى از ریشه ى «سِلْم» بكار رفته و واژه هایى همچون سلام، اسلام و مسلم از این مادّه است.
در آیه قبل خواندیم كه گروهى از مردم به نیاكان منحرف خود دل بسته وبه آنان رومى كنند؛ در این آیه مى خوانیم: نیكان و پاكان، به خداى متعال دل مى بندند و به سوى او رو مى كنند.
در آیه قبل، دعوت شیطان از مردم و كشاندن آنان به سوى دوزخ مطرح شد؛ این آیه راه نجات از وسوسه هاى شیطان را تسلیم خدا شدن و انجام كار نیك مى داند.
تسلیم غیر خدا بودن، بردگى و اسارت است، ولى تسلیم خدا بودن، آزادى و رشد است. چنانكه قرآن مى فرماید: «فمَن اَسلم فاولئك تَحَرَّوا رَشَداً»(315) راستى اگر تمام هستى تسلیم خدایند، چرا ما نباید تسلیم او باشیم؟! قرآن مى فرماید: «أ فغیر دین اللّه یبغون و له اسلم مَن فى السّموات و الارض»(316) آیا به سراغ غیر خدا مى روید در حالى كه هر كس در آسمان ها و زمین است، تسلیم اوست.
خداوند، فرمانِ تسلیمِ بشر را صادر فرموده است، «فله اَسلِموا»(317) پیامبر نیز باید تسلیم خدا باشد، «اُمرت أن أكون أوّل من أسلم»(318) در این آیه نیز مى فرماید: «و مَن یُسلم وجهه الى اللّه و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى» هر نیكوكارى كه خالصانه جهت گیرى الهى داشته باشد، به ریسمان محكمى چنگ زده است. در آیه اى دیگر مى خوانیم: «مَن اَسلم وجهه للّه و هو محسن فله أجره عند ربّه»(319) نیكوكارى كه خالصانه، تسلیم خدا باشد، پاداشى تضمین شده دارد. یا مى خوانیم: «و مَن أحسن دیناً ممّن اَسلم وجهه للّه»(320) چه كسى بهتر است از آنكه خود را تسلیم خدا كرده است.
انسان براى نجات و پیروزى خود، تكیه گاه هاى متعدّدى انتخاب مى كند و به ریسمان هاى گوناگونى چنگ مى زند، مانند: قدرت، ثروت، مقام، فامیل، دوست، نَسَب و... ولى همه ى این طناب ها روزى پاره مى شوند و این تكیه گاه ها كارایى خود را از دست مى دهند. تنها چیزى كه پایدار، ماندگار و عامل نجات است، چنگ زدن به ریسمان محكم الهى و تسلیم بودن در برابر او و انجام اعمال صالح است.
- تسلیم خدا شدن، یك امر اختیارى است و اكراه و اجبارى وجود ندارد. «مَن یسلم وجهه»
- تسلیم خدا بودن، باید با عمل همراه باشد. «یسلم... و هو محسن»
- نیكوكار بودن، به تنهایى كافى نیست، اخلاص در عمل هم لازم است. «یسلم وجهه... و هو محسن»
- معنویات را با تمثیل و تشبیه به محسوسات و مادیّات بیان كنیم. (عملِ خالصانه، به ریسمانى محكم تشبیه شده است). «عروة الوثقى»
- با توجّه به معاد و تفّكر درباره ى آینده، راه خود را انتخاب كنیم. «و الى اللّه عاقبة الامور»
- آفرینش، همه به یك سوى و یك هدف روانه است. «و الى اللّه عاقبة الامور»
در آیه قبل خواندیم كه گروهى از مردم به نیاكان منحرف خود دل بسته وبه آنان رومى كنند؛ در این آیه مى خوانیم: نیكان و پاكان، به خداى متعال دل مى بندند و به سوى او رو مى كنند.
در آیه قبل، دعوت شیطان از مردم و كشاندن آنان به سوى دوزخ مطرح شد؛ این آیه راه نجات از وسوسه هاى شیطان را تسلیم خدا شدن و انجام كار نیك مى داند.
تسلیم غیر خدا بودن، بردگى و اسارت است، ولى تسلیم خدا بودن، آزادى و رشد است. چنانكه قرآن مى فرماید: «فمَن اَسلم فاولئك تَحَرَّوا رَشَداً»(315) راستى اگر تمام هستى تسلیم خدایند، چرا ما نباید تسلیم او باشیم؟! قرآن مى فرماید: «أ فغیر دین اللّه یبغون و له اسلم مَن فى السّموات و الارض»(316) آیا به سراغ غیر خدا مى روید در حالى كه هر كس در آسمان ها و زمین است، تسلیم اوست.
خداوند، فرمانِ تسلیمِ بشر را صادر فرموده است، «فله اَسلِموا»(317) پیامبر نیز باید تسلیم خدا باشد، «اُمرت أن أكون أوّل من أسلم»(318) در این آیه نیز مى فرماید: «و مَن یُسلم وجهه الى اللّه و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى» هر نیكوكارى كه خالصانه جهت گیرى الهى داشته باشد، به ریسمان محكمى چنگ زده است. در آیه اى دیگر مى خوانیم: «مَن اَسلم وجهه للّه و هو محسن فله أجره عند ربّه»(319) نیكوكارى كه خالصانه، تسلیم خدا باشد، پاداشى تضمین شده دارد. یا مى خوانیم: «و مَن أحسن دیناً ممّن اَسلم وجهه للّه»(320) چه كسى بهتر است از آنكه خود را تسلیم خدا كرده است.
انسان براى نجات و پیروزى خود، تكیه گاه هاى متعدّدى انتخاب مى كند و به ریسمان هاى گوناگونى چنگ مى زند، مانند: قدرت، ثروت، مقام، فامیل، دوست، نَسَب و... ولى همه ى این طناب ها روزى پاره مى شوند و این تكیه گاه ها كارایى خود را از دست مى دهند. تنها چیزى كه پایدار، ماندگار و عامل نجات است، چنگ زدن به ریسمان محكم الهى و تسلیم بودن در برابر او و انجام اعمال صالح است.
- تسلیم خدا شدن، یك امر اختیارى است و اكراه و اجبارى وجود ندارد. «مَن یسلم وجهه»
- تسلیم خدا بودن، باید با عمل همراه باشد. «یسلم... و هو محسن»
- نیكوكار بودن، به تنهایى كافى نیست، اخلاص در عمل هم لازم است. «یسلم وجهه... و هو محسن»
- معنویات را با تمثیل و تشبیه به محسوسات و مادیّات بیان كنیم. (عملِ خالصانه، به ریسمانى محكم تشبیه شده است). «عروة الوثقى»
- با توجّه به معاد و تفّكر درباره ى آینده، راه خود را انتخاب كنیم. «و الى اللّه عاقبة الامور»
- آفرینش، همه به یك سوى و یك هدف روانه است. «و الى اللّه عاقبة الامور»
۱.۳k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳