خشن ترین مافیا❥
خشن ترین مافیا❥
𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆
«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟑»
ا/ت : هوففف بیا یک کاری کنیم
تهیونگ : چی
ا/ت : تو هم همراه من بیا
تهیونگ : امممم اره این خوبه
ا/ت : خوب بیا دستام و باز کن دستام درد گرفت
تهیونگ : باش
تهیونگ : خوب من برم چمدون بیارم چند دست لباس برداریم
ا/ت : نه وایسا
تهیونگ : چرا
ا/ت : من نمیخوام اونجا بمونم تهیونگ میشه فقط چند ساعت برای مراسشون بمونیم و برگردیم
تهیونگ : حتما عزیزم چرا که نه
ا/ت : خوب بریم
تهیونگ : بریم
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم شب بود ساعت 8 شب بود وسط جاده بودیم که یهو ماشین وایساد
ا/ت : چرا وایسادی
تهیونگ : نمیدونم ماشین فکر کنم خراب شده
ا/ت : خوب الان چیکار کنیم
تهیونگ : یکم اون ور تر یک مکانیکی بود من میرم مکانیک بیارم
ا/ت : نه نرو منم میام
تهیونگ : باش
از ماشین جدا شدیم و رفتیم ولی انگار گم شده بودیم تو یک جنگل بودیم
ا/ت : تهیونگ ما گم شدیم
تهیونگ : فکر کنم اره شبه هیچ چی دیده نمیشه
ا/ت : داره بارون میاد
تهیونگ : چیی...........اره داره شدید میشه ولی بهتره خیلی راه نریم چون بیشتر گم میشیم
ا/ت : تهیونگ اونجا یک غاره مگه نه
تهیونگ : اره افرین بریم اونجا
ا/ت : بریم سرده لباسام خیس شد
تهیونگ : بیا بریم تو غار ببینم هالا چی میشه
ا/ت : باش
رفتیم تو غار غار کوچیکی بود ولی اونجا دیگه بارون نمیدم
تهیونگ : نباید از ماشین جدا میشدیم
ا/ت : موافقم تهیونگ من سردمه دارم میلرزم
تهیونگ : لباست و در بیار
ا/ت : میگم سردمه نه گرممه
تهیونگ : ا/ت لباسات خیس شده اینطوری بد تر میشی
لباسام و در اوردم لباسای ا/ت هم در اوردم و یک گوشه گذاشتم تا خشک بشه و رفتم کنار ا/ت دراز کشیدم
ا/ت : تهیونگ من بازم سردمه
تهیونگ : لباس زیر هاتم در بیار
ا/ت : دیگه چی
تهیونگ : من که همه جا تو دیدم
ا/ت : نمیخوام بازم خجالت میکشم
تهیونگ : بیا بغلم اینجوری گرم تر میشی وگرنه تا صبح هر دومون از سرما میمیریم
ا/ت : رفتم بغل............
ادامه دارد.....
𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆
«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟑»
ا/ت : هوففف بیا یک کاری کنیم
تهیونگ : چی
ا/ت : تو هم همراه من بیا
تهیونگ : امممم اره این خوبه
ا/ت : خوب بیا دستام و باز کن دستام درد گرفت
تهیونگ : باش
تهیونگ : خوب من برم چمدون بیارم چند دست لباس برداریم
ا/ت : نه وایسا
تهیونگ : چرا
ا/ت : من نمیخوام اونجا بمونم تهیونگ میشه فقط چند ساعت برای مراسشون بمونیم و برگردیم
تهیونگ : حتما عزیزم چرا که نه
ا/ت : خوب بریم
تهیونگ : بریم
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم شب بود ساعت 8 شب بود وسط جاده بودیم که یهو ماشین وایساد
ا/ت : چرا وایسادی
تهیونگ : نمیدونم ماشین فکر کنم خراب شده
ا/ت : خوب الان چیکار کنیم
تهیونگ : یکم اون ور تر یک مکانیکی بود من میرم مکانیک بیارم
ا/ت : نه نرو منم میام
تهیونگ : باش
از ماشین جدا شدیم و رفتیم ولی انگار گم شده بودیم تو یک جنگل بودیم
ا/ت : تهیونگ ما گم شدیم
تهیونگ : فکر کنم اره شبه هیچ چی دیده نمیشه
ا/ت : داره بارون میاد
تهیونگ : چیی...........اره داره شدید میشه ولی بهتره خیلی راه نریم چون بیشتر گم میشیم
ا/ت : تهیونگ اونجا یک غاره مگه نه
تهیونگ : اره افرین بریم اونجا
ا/ت : بریم سرده لباسام خیس شد
تهیونگ : بیا بریم تو غار ببینم هالا چی میشه
ا/ت : باش
رفتیم تو غار غار کوچیکی بود ولی اونجا دیگه بارون نمیدم
تهیونگ : نباید از ماشین جدا میشدیم
ا/ت : موافقم تهیونگ من سردمه دارم میلرزم
تهیونگ : لباست و در بیار
ا/ت : میگم سردمه نه گرممه
تهیونگ : ا/ت لباسات خیس شده اینطوری بد تر میشی
لباسام و در اوردم لباسای ا/ت هم در اوردم و یک گوشه گذاشتم تا خشک بشه و رفتم کنار ا/ت دراز کشیدم
ا/ت : تهیونگ من بازم سردمه
تهیونگ : لباس زیر هاتم در بیار
ا/ت : دیگه چی
تهیونگ : من که همه جا تو دیدم
ا/ت : نمیخوام بازم خجالت میکشم
تهیونگ : بیا بغلم اینجوری گرم تر میشی وگرنه تا صبح هر دومون از سرما میمیریم
ا/ت : رفتم بغل............
ادامه دارد.....
۵۰.۵k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.